خلاصه ماشینی:
"پیپی با ظاهری غیرعادی،دختری یتیم است که در خانهای به نام ویلا ویکلولا1،همراه میمونش(آقای نلسون)2زندگی میکند و اسب سفیدی را نیز در ایوان خانه نگه میدارد.
پیپی در ماجرای بعدی،تامی و آنیکا استرگرن را به پیکنیک میبرد و به آنها نشان میدهد که چگونه میتواند از بودن در تنهء توخالی درخت لذت ببرند.
پیپی وقتی به مهمانی عصرانه خانم استرگرن میرود،در تلاش این که مد روز باشد،چهرهاش را با مداد شمعی آرایش میکند.
پیپی در آخرین رویداد،تامی و آنیکا را به جشن تولدش دعوت میکند و به آنها هدایایی میدهد.
و این امر وقتی نمود مییابد که او به قدری از مداد شمعی در آرایش چشمانش استفاده میکند که به جای مد روز شدن،ترسناک میشود.
همچنین،در تبدیل کارهای عادی روزمره،به بازی و سرگرمی مبتکر است(برای مثال،وقتی میخواهد کف آشپزخانه را بشوید،برس کف شو را زیر پایش میگذارد و با آن اسکیت بازی میکند."