چکیده:
تئوری هــای گوناگون ، تعاریــف متنوعی را به منظور تبیین هنر اسلامــی ارائه کرده اند که اغلــب جنبه های مادی و ظاهــری موضوع را مورد توجه قرار داده انــد. در این میان ، مقاله حاضــر «رویکرد حکمی » را به منظور تعریــف چیستی هنر اسلامی برگزیده است و به بیان چگونگی تاثیر «حکمت اسلامی » بر «هنر سنتی » می پردازد. براساس این رویکرد، روح هنر اسلامــی ، سیر از ظاهر به باطن اشیاء است و واسطه میان مخاطب و پدیدآورندة اثر هنری ، رسانه ای از آموزه های معنوی و ملکات روح انگیز الهی است . هنرمند با رشد معنوی و رها شــدن از تعلقات مادی ، مظهری از اسماءالله می شــود و ابزار توسعه فیض الهی را در کالبد جهان ممکن می ســازد. روش تحقیق این نوشتار بر مبنای روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی و گــردآوری اطلاعات به روش اسنادی و کتابخانه ای تدویــن شده است . راهبرد استدلال منطقی و تکنیک تحقیق براساس اغنای نظری انجام پذیرفته است . مقاله حاضر تلاشی است بــرای تعریف هنر اسلامــی با رویکرد حکمی ، نظریه پردازی در بــاب چیستی هنر اسلامی بــا رویکــرد حکمی ، شناسایی ظرفیت هــای نگاه حکمی در بازخوانــی ریشه های نظری و بنیان هــای فکری هنر اسلامی و ترسیم چشم اندازی برای آینده با هدف تعریف هنر معاصر اسلامــی با رویکــرد حکمی . بنابر یافته های این پژوهش ، رویکــرد حکمی به هنر اسلامی ، نگرشی درون زاست که موجبات تعریف هنر اسلامی پیشرو را فراهم می آورد و تبلور عینی آن را می توان در مکتب اصفهان به خوبی مشاهده کرد.
خلاصه ماشینی:
براساس اين رويکرد، روح هنر اسلامــي ، سير از ظاهر به باطن اشياء است و واسطه ميان مخاطب و پديدآورندة اثر هنري ، ِرسانه اي از آموزه هاي معنوي و ملکات روح انگيز الهي است .
تعريف هنر اسلامي ، حکمت ، هنر معاصر اسلامي ، هنر اسلامي پيشرو مقدمه صورت هاي هنري متداول در ايران که حاصل قرن ها تجربۀ پيشينيان و بزرگان هنر اين سرزميــن است ، نور خود را از حقيقت اســلام گرفته اند که اين مهم را بيشتر در هنرهايي همچون معمــاري ، خوشنويسي ، نگارگري ، موسيقي و صنايع مستظرفه که با سيروسلوک عارفانــۀ هنرمند عصر درخشان احياي معنويت تأليف يافته انــد، بهتر و شفاف تر مي توان ديــد.
آنچه آثار هنر اسلامي را بــا تمام تفاوت ها در يک مجموعه در کنار يکديگر تعريف مي کند، به واسطه اصلي پنهان اســت که در اين هنرها به وديعه گذاشته شــده است .
آنچه امروزه ِ از آن به عنــوان هنر اسلامي ياد مي شود، ادامۀ سنتــي است که توانسته با تکيه بر آموزه هاي معنــوي ، حکمت ناب اسلامــي را با زبان نماد و تمثيل در کالبد مادي عالم ، ظاهر و متجلي سازد.
در اکثــر رويکردهايــي که در تعاريف هنر اسلامي وجــود دارد، به جاي مفاهيم حکمي و آموزه هاي معنوي به مشخصات فيزيکي هنرها توجه مي شود؛ درحالي که اسلام اصولي را طرح کرده که در هر زمان و مکان تفسير و کالبد خود را دارد.
اين مفاهيم که برگرفته از آموزه هاي معنوي ايراني و اسلامي است ، در قالب آثار بيان شده است .