خلاصه ماشینی:
"امیررضا تجلی:کتاب خوبی بود؛چون شعرهای زیبایی در آن نوشته شده بود و من از آن لذت بردم در صحفهء 26،گفتهاید:«پرندههای خسته در انتظار مرگند»میخواستم ببینم که آیا شما میدانید که همهء پرندگانی که خستهاند،همهء آنها به انتظار مرگ نشستهاند؟و میخواستم ببینم چه قدر طول کشید تا شما توانستید این کتابتان را چاپ کنید؟منظور شما از اینکه «آسمان میزند زیر آواز»چیست؟در مورد«دهان ابر خشکید،ترانهای ندارد» آیا منظور شما از این جمله این است که یعنی دیگر از ابر،باران نمیآید؟ خیلی ممنون.
دیگر آن که من چون خودم یک وقتهایی شعر میگویم،همیشه در اسمگذاری برای شعرهایم مشکل دارم خیلی مهم است که بدانم شما اسامی شعرهایتان را چگونه و بر چه ملاکی انتخاب کردهاید؟ شیدا قلیپور:کتاب خوبی بود،اما در شعر«ای ستارههایی که شکل گندمید»،در اولین مصراعش گفتهاید که«باز دوباره شب کاملا شب است» بهتر نبود میگفتید«باز دوباره قرص ماه کامل است؟»و در سه مصراع مانده به آخر،گفتهاید که«ناگهان تمام میشود پرم»این میتواند یک رویا باشد.
چهارم اینکه چرا ادبیات کودک و نوجوان؟ از جمله سؤالاتی که مطرح شد،این بود که چرا شما که شاعر بزرگسال بودید،به ادبیات کودکان و شعر نوجوان روی آوردید؟ همان طور که در بخشی از صحبتهایم گفتم،آن طور نبود که بنده از دنیای شعر نوجوان دور بوده باشم و به قول معروف،بیرون گود نشسته باشم؛چرا علیرضا دهرویه، باید اعتراف کنم پاکی و لطافت و صداقت و دوری از فریب دنیای ماشینی را تنها و تنها در این عالم و در این وادی یافتم به تعبیری، همه خوبیها و زیباییها گویی تنها در عالم کودکانه است که کیفیت همیشگی خود را حفظ میکند."