خلاصه ماشینی:
"راه حل عملی این مشکل چیست؟ببینید،این روزها هر یک از شما بخواهید فرزندتان را به مهد کودک و کودکستان بفرستید، یک فهرست بالا بلند به شما میدهند که این را بخرید و آن را بخرید و برای بچه اینکار بکنید، ولی آیا در کودکستانها در مهد کودکها،در دبستانها و حتی در دبیرستانها یک روز،یک سمینار یا یک کارگاه یک روزه برایتان میگذارند که در مورد نیازهای عاطفی و روانی بچهها صحبت کنند؟از کتاب حرف بزنند؟بگویند چه نوع کتابی مناسب چه سنی است؟بگویند چگونه میشود با کمترین هزینه،بهترین کتابها را برای پچهها تهیه کرد؟از ضررها و فواید احتمالی(!)کتابهای معمولا کم محتوای دکههای روزنامه فروشی صحبت کنند؟ پس واقعا با وقت کم و هزینهء ناچیز هم میشود کارهای ارزندهای برای افزایش اطلاعات پدر و مادرها و در نتیجه،بهبود شرایط زندگی کودکان انجام داد؛تنها چیزی که لازم است یک جو همت است و یک عالمه مدیریت درست!
اگر کودکی به خواندن علاقه نشان میدهد،با سرزنش، ژاله فروهر:خانوادهها خیلی سردرگم بودند که برای بچهها چه کتابهایی بخرند و بچهها از آنها سردرگمتر؛ یعنی واقعا خانمی ایستاده بود وسط نمایشگاه و میگفت: بگویید من برای بچهء پنج سالهام و برای بچهء یازده ساله و شانزده سالهام چه کتابهایی بخرم؟ یکی از بخشهایی که در نشریات کودک و نوجوان،به ویژه نشریات رشد،میتواند به خانوادهها و بچهها کمک کند،معرفی کتابهای خوب است و موضوع دردناک این است که رشد نوآموز و رشد دانشآموز،در تمام شمارههای سال گذشتهاش،یعنی سال تحصیلی گذشته، اصلا معرفی کتاب نداشت با مسخره کردن و با سختگیری در مورد غلط خواندن و من و من کردنهایش،لذت استقلال در خواندن را از او نگیرند و یا..."