خلاصه ماشینی:
"این همدلی و همزبانی، خشم پدر و مادر دخترک را برمیانگیزد تا جاییکه آنها قالی را که آهوی آن با قصهها و حکایتهایش،تمام ذهن دخترک را تسخیر کرده است،میفروشند و داستان نیز به پایان میرسد.
»2 نویسنده با سامان دهی طرح داستان،به گونهای واقع گرایانه و ذکر نام کتاب مرجع که واقعا در جهان بیرون از داستان نیز وجود دارد،از ابزار شخصیت پردازی غیرمستقیم استفاده کرده است.
او وزن و اعتبار پدیدهها رانه مطلق که نسبی و اعتباری میبیند و بر این باور است که رفتارهای انسانی،تابع متغیرهای متعددی است بنابراین،در قصه نوشتن و باز سرایی افسانههای کهن جانب تکثر و تعدد حقیقت را در نظر دارد.
در قصه«خاله ستاره و بزغاله»که نخستین قصه این مجموعه است،بزغالهای سر به هوا و در باورها و فرهنگ شفاهی ولایتهای دور دست کشور ما که کمتر دستخوش تاخت و تازهای ماشین و زندگی شهری شدهاند هنوز باورهای خیالپرورد،دربارهء دغدغههای اساسی و فلسفی ذهن انسانها،به مثابهء فرهنگ عامه،حرفی برای گفتن دارند این افسانهها و باورهای اساطیری،گسترهء پهناوری دارد بازنویسی و باز آفرینی این افسانه،نوجوان را در شناخت پیشینهء فرهنگی مردم این سرزمین و ساده سازی مسائل دشوار فلسفی،کمک میکند.
فقط قورباغه پیر است که او را به بازگشت به خویشتن خویش فرا میخواند و از او میخواهد که با رویگردانی از جاذبههای کاذب مسخ،هویت اصلی خود را بازیابد و الاغ با دور افکندن تاج و بال و رنگ،شخصیت واقعی خود را به دست میآورد و به این ترتیب،یک بار دیگر جایگاهش را در روستا تصاحب میکند.
صرفا برای آسان شدن تحلیل و باز شناسی تلقیهای گوناگون از زندگی در این داستان،به کار گرفته شده است."