خلاصه ماشینی:
"است که اصطلاحا «علوم دقیقه»نامیده میشوند یا دانشهایی که امروزه آنها را با نام علوم انسانی میشناسیم که هنوز در علم بودن یا نبودن آنها بحث است؟ 6-برای داوری در اینباره،لازم است:اولا مشخص کنیم منظور از علم چیست و تعریف آن کدام است و معرفت علمی باید دارای چه خصوصیاتی باشد؟ثانیا نقد ادبی چیست و چگونه معرفتی است؟و سرانجام،این که تعریفی از آن به دست دهیم.
ولی در علوم دقیقه که موضوع آن طبیعت بیجان است،در طول تحقیق تغییرناپذیر میماند و لذا به محققان این امکان را میدهد که در صورت یکسان بودن چارچوبهای نظری،در مطالعه یک متن ادبی به نتایج یکسانی برسند و لذا در صورتی که روشهای مطالعه که در واقع همان چارچوبهای نظری است.
13-روش مطالعه متون ادبی،با استفاده از چارچوبهای نظری و امکان بررسی صحت و سقم ادعای یک منتقد در مورد یک متن ادبی،اگرچه ممکن است در تحقیق بسیار مشکل به نظر برسد،در تعریف مشکل خاصی ندارد و لذا در صورتی که چارچوبهای نظری منتقدان به طور واضح و روشن توضیح داده شود،«عینیت»و«ابطالپذیری»در این حوزهء معرفتی نیز امکانپذیر است.
اگرچه شاید خیلی زود باشد که ادعا کنیم نقد در ادبیات به آن سطح از عینیت دست یافته که بتوان آن را علمی (scientific) نامید،چنانچه ما هم معتقد باشیم که در علم چیزی مهمتر از روش نیست و«روش علمی»همان «روش نقدی»است،پس گزافه نخواهد بود اگر حوزه معنایی علم را منحصر به فیزیک و شیمی و سایر علوم به اصطلاح دقیقه ندانیم.
میگویند که این انتقادی است بر علوم انسانی،اما گفتم که مثلا ماکس وبر،مطرح میکند اگر تمایل به این ارزشنگری و ارزشداوری برای ما مشخص شده باشد،هیچ خطری واقعا عینیت یافتههای مثلا نقد ادبی جامعهشناس را تهدید نمیکند."