خلاصه ماشینی:
"اما با خواندن نقد،آن مسرت،با حیرت مبدل گشت و با مرور دوباره آن و رجوع به متن کتاب، بر حیرتم افزوده گشت که مجهولات مطرح شده از طرف منتقد محترم،در نمایشنامه روشن و آشکار است، پس چرا و چگونه از نظر ایشان پنهان مانده است!؟ لذا بر آن شدم به عنوان یک فرد فرهنگی،ناشر و دوستدار هنر،حداقل نظرم را بنویسم و مطرح کنم تا شاید آفتابی بر تاریکی مجهولات نویسنده محترم نقد مزبور بتابد و داوری را به اهل هنر بسپارم که مسؤول و سفیر اندیشههای ناب و سودمند برای جامعه خویش هستند.
به دنبال آن«کشمکش»آغاز میشود و تا پایان ادامه مییابد و از آنجا که دو نوجوان،از نظر مقابله نمایشی،همسنگ طرف مقابل«کرم کلوچهای»نیستند، زیرا نه توان زورآزمایی برای ایجاد عمل«اکشن»دارند و نه بیانی که بتوانند از پس منطق او برآیند،ناگزیر نویسنده، این عمل نمایشی لازم را بر دوش سیاهپوشان میگذارد (صفحهء 37) 2-ناقد محترم میپرسد که چگونه بچههای فریبخورده،ناگهان تغییر رویه میدهند یا چگونه از عادت خود به کلوچههای««کرم»دست برمیدارند!؟ جواب:سید رشید و حیدر،ضمن مخالفت و مبارزه با «کرم کلوچهای»مسؤولیت آگاهی دادن به دوستان خود را بر عهده دارند و بحث و مجادله و هشدار آنان(صفحه 25 و 26)زمینهساز تفکر بیشتر بچهها،بهخصوص کمال میگردد."