خلاصه ماشینی:
"یعنی همان بحثی که آقای کرمانی در جلسه اول داشتند و مستدل رد کردند که خود واژه نقد ادبی، واژهای است متناقض،من ابتدا فکر میکردم صحبت کردن دربارهء ماهیت نقد،سودمند نباشد ولیکن در این جلسه به نظرم رسید قطعا به یک جاهایی میرسیم که دیدگاههای ما درباره نقد،از پایه و اساس غیرعلمی است، یعنی وقتی به این جا میرسیم و میگوییم نقد ادبی وجود دارد یا نقد میتواند هنری باشد،درباره ذات هنر صحبت میکنیم یعنی فلسفه خود نقد،دقیقا این جاست که ما داریم برخورد غیرعملی میکنیم.
من فکر میکنم جمع نیکوی بین این دو نظریه-که شاید نظر خانم گائدی این بوده یا شاید هم نبوده-ولی فکر میکنم جمع آن از نظر ایشان،این بوده که ما یک موقعی خودمان به عنوان منتقد،اثر را میخوانیم و دریافت میکنیم و کاری به نوشتن نقد روی آن اثر نداریم در این جا کاملا دریافت ما ممکن است شخصی،فردی و مسلما براساس پیشزمینههایمان باشد بو به اعصاب هرمنوتیک نزدیک میشود ولی مسلما در زمان انتقال به دیگران،به خصوص آن جایی که توقع داریم دیگران این را بپذیرند و ما را متهم به پریشانذهنی نکنند،آنجا دیگر ابزار استدلال حرف اول را میزند،یعنی آن نظر ساختاگراها،این جمع میتواند از نظر بنده این چنین باشد، نجفخانی:راستش چون ما جلسه اول نبودیم دلم میخواست ببینم که آیا در جلسه اول دراینباره که نقد چیست صحبتی شده بود؟من دلم میخواست نظر دوستان را بدانم که هدف از نقد را چه میدانند،شما الان خیلی روی این نکته تأکید کردید که اگر آدم کتابی را میخواند،باید حتما برای نقد آن به صورت هنری،روشمند یا سیستمایتک عمل کند."