خلاصه ماشینی:
"تصویرگر در تصویرسازی برای این داستانها از بافتهای خاصی استفاده برده است؛ بافتهایی که گرچه برای مخاطب فقط کیفیت بصری دارد، با اثر بر دریافتهای او،تجربه حسیاش را پربار میکند میگوید،از صدای نالهء ریشه و از غم جدا شدن شاخه از درخت؛از نگاه شاخهء جدا شده از تنه،به باغ به جایی که سالها در آن شکوفه داده بود،حرف میزند و اینها همه لحظاتی عاطفی است که خود،تصاویر بسیار در ذهن مخاطب میسازد و او را وامیدارد که تصویر مردی خشن در مقابل یک درخت را نادیده بگیرد.
وجود بافتی هماهنگ با فضای تصاویر که داستان به روی آن مستقلا نقل میشود،سبب میگردد خواننده حال و هوای تصویر را از دست ندهد و در همان فضای تصویر شدهء واقعه بماند و این خود تمهیدی خوب،در جهت بسط توضیحات متن است.
اما باید دید در حوزهء مخاطب کودک و نوجوان نیز این توفیق نصیب تصویرگر میشود یا خیر؟ «خائف»مجموعه شعری به نام گل لبخند و سلام تصویر کرده که عنصر بصری غالب در این تصاویر،بافت و رنگ است.
وجود بافتی هماهنگ با فضای تصاویر که داستان به روی آن مستقلا نقل میشود، سبب میگردد خواننده حال و هوای تصویر را از دست ندهد و در همان فضای تصویر شدهء واقعه بماند و این خود تمهیدی خوب، در جهت بسط توضیحات متن است تغییر مسیر تصویرگر، در چهار اثری که نام بردیم،کاملا مشهود است و این خود نشان از تلاش او برای تجربه عرصههای متفاوت و تازهای در تصویرگری دارد که قابل تقدیر است اما متأسفانه،این روند در کارنامه«خائف»،روندی ممتد نبوده است."