خلاصه ماشینی:
"این موانع که متعاقبا به صورت مشروح به آنها خواهیم پرداخت عمدتا عبارتند از: -محدودیتهای دیوان سالاری -توزیع نادرست داراییها -ارزشها و سنتهای اجتماعی -نظامهای قانونی و حقوقی مدیریت مشارکتی ( managment participative ) در مورد تعریف مدیریت مشارکتی همانند سایر شیوههای مدیریتی که اساسا با خصوصیات،روحیات،خلقیات و کرامت انسانی انسانها سروکار دارند نمیتوان یک تعریف جامع،دقیق ،کلیشهای و کلی ارائه داد به نحوی که در تمامی کشورها و بین تمام ملتها با اوضاع تاریخی،فرهنگی،اجتماعی و سیاسی متفاوت قابل اجرا باشد و قطعا همانند سایر شیوههای مدیریتی در مدیریت مشارکتی نیز میبایست با لحاظ داشتن اصول،جرح و تعدیلهای صورت گرفته و به صورت افتضایی قابلیت اجرای آن در جوامع مختلف فراهم گردد.
بطور کلی مدیریت مشارکتی بر این اصل استوار میباشد که چنانچه کارکنان سازمان در هدفگذاریها،خطمشیگذاریها و تصمیمگیریها نقش داشته باشند چنین تصمیمات و سیاستگذاریهایی قطعا مورد پذیرش آنها قرار گرفته و سازمان در اجرا با مشکل خاصی مواجه نخواهد گردید و برعکس تصمیماتی که به صورت متمرکز و توسط عده خاصی بدون مشاوره و نظر خواهی از مجریان اتخاذ گردد در اجرا از پشتیبانی لازم برخوردار نخواهد گردید.
در سازمانهای ژاپنی به عنوان نماد سیستم مدیریت کشارکتی تصمیمات با بهطور کلی مدیریت مشارکتی بر این اصل استوار میباشد که چنانچه کارکنان سازمان در هدف گذاریها،خطمشی گذاریها و تصمیمگیریها نقش داشته باشند چنین تصمیمات و سیاستگذاریهایی قطعا مورد پذیرش آنها قرار گرفته و سازمان در اجرا با مشکلات خاصی مواجه نخواهد گردید و برعکس تصمیماتی که به صورت متمرکز و توسط عده خاصی بدون مشاوره و نظر خواهی از مجریان اتخاذ گردد در اجرا از پشتیبانی لازم برخوردار نخواهد گردید."