خلاصه ماشینی:
"تاکید عمدهء مقررات بر مشارکت فعال اقتصادی اعضا میباشد و در نتیجه،اعضا میتوانند به لحاظ اقتصادی فعال و از نظر سیاسی غیر فعال باشند و از سوی دیگر،تعاونیها ممکن است دارای تعداد زیادی استفاده کننده از خدمات خود باشند که عضو تعاونی نیستند.
اینگونه تعاونیها به لحاظ قانونی تعاونی محسوب میشوند و ممکن است اعضای آنها نیازهای اقتصادی و سیاسی خود را نیز تامین نمایند اما اکثریت استفادهکنندگان از خدمات آنها را افراد غیر عضو تشکیل میدهند.
به این معنی که مدیریت باید به عنوان مثال،تقویت کنندهء عناصر ذیل باشد: کنترل اعضا عضویت فعال آموزش تعاونی تعاون و همکاری بین تعاونیها برنامه مستمر برای تجدید حیات تعاونی شرکت تعاونی از ابتدای تشکیل با چالشهایی برای رشد و موفقیت خود روبرو میباشد و عوامل جدیدی در راه توسعه تعاونی قرار میگیرند؛از جمله، اختلاط بین ارزشها و منافع تعاونی و منافع شخصی.
آموزش اعضا باید دارای برنامه و بودجه مشخص بوده و شامل موارد ذیل باشد: دموکراسی تعاونی و نحوه عملی ساختن آن تاریخچه تعاون هویت تعاونی نقش اعضا و مشارکت آنها تفاوت تعاونی(با سایر بنگاههای اقتصادی) مدیریت تعاونی با توجه به رشد فعالیتهای شرکت تعاونی و پیچیدگیهای آن،اعضا بهطور فزاینده در ارزیابی اثربخشی فعالیت مدیران،دچار مشکل میشوند.
اما از نتایج غیرقابل اجتناب عدم موفقیت شرکت تعاونی این است که باید به اهمیت اصول و ارزشهای تعاونی پی ببریم و از اتخاذ تصمیمات غیرقابل انطباق با این اصول و ارزشها پرهیز نماییم: شرکت تعاونی ممکن است از پذیرش اعضای جدید خودداری نماید و در نتیجه،تعداد افراد غیر عضو استفاده کننده از خدمات شرکت نسبت به اعضا فزونی یابند."