چکیده:
سیر پرشتاب تحولات در جهان امروز نیاز به روشی نظاممند برای تفکر دربارة آینده را آشکار میسازد. این نوشتار نیز با این هدف تنظیم شده است که نخست خواننده را متوجه این ضرورت سازد و دوم اینکه به طور مقدماتی او را با فنون و روشهای این کار آشنا سازد.
به نظر «جیم دیتور» اصول آیندهنگری بدین شرح است: آینده قطعی هنور نیامده و هنوز وجود ندارد که بتوان آن را شناخت. آنچه مسلم است اینکه آینده مانند گذشته نخواهد بود. ما تنها میتوانیم دربارة آیندههای ممکن و محتمل یا آینده مطلوب و نامطلوب سخن بگوییم. آینده را نمیتوان پیشگویی کرد. هر ایده مفیدی که دربارة آینده ارائه میشود به احتمال قوی در بدو امر مضحک به نظر خواهد رسید. مقبولترین نظریههایی که در مورد آینده به عنوان «محتملترین رویداد در آینده» شناخته شده و مورد پذیرش عمومی قرار میگیرند، معمولا در عمل نامحتملترین سناریو هستند.
لازم است بین پیشگویی و پیشبینی تفاوت قایل شویم. پیشگویی به معنی تلاش برای پیشاپیش حدس زدن دقیق آن چیزی است که قطعا روی خواهد داد ولی پیشبینی صرفا یک جملة شرطی است که به جای حدس زدن آینده بیان میکند تحت شرایط و مفروضات معینی چه اتفاقی میتواند رخ بدهد.
انسان اصلیترین منشأ نااطمینانی در آینده است و هر چه موضوع مورد پیشبینی بیشتر با عوامل انسانی در هم آمیخته باشد پیشبینی آن دشوارتر خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"طبق تعریف"ریچارد اسلیتر"4پیشگویی به معنی تلاش برای پیشاپیش حدس زدن دقیق آن چیزیاست که قطعا روی خواهد داد،ولی پیشبینی صرفا یک جمله شرطی است که به جای حدس زدنآینده بیان میکند تحت شرایط و مفروضات معینی چه اتفاقی میتواند رخ بدهد مثلا اینکه کسیبگوید در تاریخ دقیقی در آینده در تهران زلزلهای مهیب و ویرانگر روی خواهد داد یک پیشگوییاست که معمولا اهمیتی به آن داده نمیشود ولی اگر گفته شود به احتمال قوی ظرف سه دهۀ آیندهزلزله مهیبی تهران را خواهد لرزاند و در صورت عدم مقاومسازی ابنیه خسارات جانی و مالی آنهتگفت خواهد بود،این یک گزارۀ علمی دربارۀ آینده و از نوع پیشبینی است.
ytisrevinU snoitaN detinU eht rof licnuoC naciremA &%09206RABG092G% بار دیگر هم در اوایل دهۀ 1980 برنامهریزان شرکت شل در سناریوهای خود احتمال کاهش شدیدقیمت نفت در نتیجه کشف گستردۀ ذخایر نفتی در کشورهای غیر اوپک و اجرای سیاستهایصرفهجویی در مصرف سوخت توسط کشورهای مصرفکننده را پیشبینی کردند و در پرتو توجه بهاین احتمال(نه اینکه چنین واقعهای را حتمی تلقی کنند!)شل توانست با کاستن از حجمسرمایهگذاریهای خود در بخشهای بالادستی نفت،خود از سقوط مصون نگه دارد و در اواسطدهۀ 1980 که اکثر شرکتهای نفتی به دلیل سرمایهگذاریهای سنگین با بحران روبهرو شدند،توانست خود را از جایگاه نوزدهم به رتبۀ دومین شرکت نفتی چند ملیتی جهان ارتقا دهد."