چکیده:
امروزه، در سراسر امریکای جنوبی، پرسشی که درباره آن بحث میشود، این است که آیا جهانی شدن باعث شکست ما شده یا اینکه اصلاحات شکست خورده است؟ آنچه مسلم است این است که نسبت به سیاستهایی که طی دو دهه گذشته صورت گرفته، یأس به وجود آمده است. این سیاستها بر آزادسازی، خصوصیسازی و تثبیت، که مجموعا به نام «سیاستهای اجماع واشنگتن» مشهور است، پایهگذاری شده است. آمار دهه 1990، اولین دوره به کارگیری این سیاستها، آن زمان که کشورها از قید بدهیهای تهدیدکننده آزاد شدند، به ما کمک میکند تا بتوانیم این احساس بیداری از تخیلات را تشریح کنیم. رشد در طی آن دهه، درست کمی بیشتر از نصف رشد دوران قبل از اصلاحات و بحران دهههای 50، 60 و 70 بود. حتی در کشورهایی که با رشد قابل توجهی مواجه بودهاند، سهم نامتناسبی از دستاوردها نصیب گروههایی شده بود که سطح زندگی بالاتری داشتند، یعنی 30 درصد ردههای بالا و یا حتی 10 درصد ردههای بالا، در حالی که بسیاری از فقرا، حتما در وضعیت بدتری قرار میگرفتند. پیشرفت کم و یا اصولا هیچ پیشرفتی برای کاهش نابرابری، که هم اکنون نیز بالاترین نسبت به مناطق دیگر در سطح جهان است، پدیدار نگشته است، بهعلاوه درصد فقرا، حتی با صرفنظر کردن از تعداد آنها، به طور قطع، افزایش یافته است. بیکاری که پیش از این نیز بسیار بالا بوده، 3 دهم درصد افزایش یافته است. طی نیم دهه گذشته، عملکرد، اگر رقمی هم بوده، بسیار نازل بوده است؛ درآمد سرانه راکد بوده و یا کاهش یافته است، کمکم این دوران به عنوان نیمه دهه از دست رفته شهرت یافته است
خلاصه ماشینی:
"اگر ایالات متحده امریکا، ثروتمندترین کشور دنیا، کشوری که حتی در زمان رکود کمتر از 6 درصد نیروی کار آن با بیکاری مواجه میشوند، کشوری که حتی وقتی کسانی که مشاغل خود را از دست میدهند تحت پوشش چتر حمایتی قرار میگیرند، بر این باور است که باید برای حفظ منافع خود از اقدامات حمایتی کمک بگیرد، این مسئله در مورد کشورهای در حال توسعه، در جایی که هیچگونه چتر حمایتی وجود ندارد، درصد بیکاری نیز در آن بالاست، در واقع آنهایی که مشاغل خود را در اثر آزادسازی از دست میدهند، خود و خانوادهشان ممکن است، با آینده بسیار تاریکی روبه رو شوند، خیلی بیشتر صدق خواهد کرد؟برای بدتر گردن مسائل، در مواجه شدن با سیاستهایی که قناعت را توصیه میکنند، مشاغل جدید پیشبینی شده به وجود نخواهد آمد:این مشاغل چطور میتوانند ایجاد شوند، با توجه به نرخهای بهره بسیار بالایی که اغلب در نتیجه سیاستهای صندوق بین المللی پول (FMI) که بیشتر نگران تورم، و اثرهای آن بر ارزش اوراق قرضه سرمایهگذاری شده است توصیه میگردد تا درباره کسانی که از مشاغلشان اخراج میگردند؟در نتیجه به جای اینکه کارگران از مشاغل با کارایی پایین به مشاغل با کارایی بالا حرکت کنند، «وعده»آزادسازی، سبب میشود تا آنها از کشاغل با کارایی پایین به طرف بیکاری یا به سوی مشاغل در بخشهای غیررسمی با پرداختهای نازل سوق داده شوند، که تنها سبب رشد بیشتر نمیگردد بلکه سبب افزایش فقر میشود."