چکیده:
علم توسعه و جامعهشناسی، سنت را غالبا در برابر صنعت و جامعه سنتی را در برابر جامعه صنعتی قرار میدهد. حاصل کلام این مقاله ارائه دیدگاهی
تقریبا متضاد با دیدگاه رایج است و نشان میدهد از میان کشورهای متمدن صنعتی مشرق زمین، تنها کشورهایی توسعهیافته و یا نامزد توسعهیافتگی
میباشند که با عنایت به سنتهای تولیدی و فرهنگ بومی خود به توسعه دست یافتهاند. این کشورها آنهایی هستند که از اقتصاد بادآورده و
استخراجی بهدور ماندهاند. ادعای این مقاله این است که فرهنگ بومی، نه تنها مانعی برای توسعه به شمار نمیرود، بلکه سکوی پرتاب برای جوامع در
حال توسعه میتواند باشد.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا باید این سؤال را مطرح کرد که به قول وبر، آیا مگر پروتستانیسم سازگار با توسعه، برخاسته و زاده آیین کاتولیک نبوده است؟ چگونه است که خیزش و نوزایی و اصلاحات مذهبی در غرب توانسته است بر تاریک اندیشیهای افراطی کلیسای قرون وسطا و نیز بر رهبانیت و تارک دنیا شدن مسیحایی چیره شود، اما چنین امکانی برای صاحبان مذهبی که رهبانیت پیروان آن، ستیزه با سلطان جابر است و باب اجتهاد در آن بسته نگشته است، وجود ندارد؟ به نظر برخی از صاحبنظران، عقبماندگی مسلمانان و توسعهناپذیری کشورهای اسلامی نه به خاطر اصول اسلامی، بلکه به خاطر وجود بقایای افکار و اعتقادات ماقبل اسلامی در این جوامع است (همان، 41).
یافتههای دو کار تحقیقی مختلف که نگارنده درباره شیوه تولید فرآوردههای لبنی در میان زنان ایران در دو منطقه روستایی و ایلی انجام داده است، به خوبی نشان میدهد که زنان روستایی و ایلی ایران از تمام فنون چند هزار ساله و تجربیات پیچیده عملی برای کرهگیری استفاده میکنند و تنها در مواقعی که هیچیک از دانستههای تجربی آنها، به دلیل پیچیدگی و مدخلیت عوامل گوناگونی که در میزان و سرعت کرهگیری تأثیر میگذارند، (و تمامی آنها نیز همیشه در کنترل زنان نیستند)، به یاریشان نشتابد، دست به یک سلسله رفتارها و گفتارهای جادویی در این زمینه میزنند6 (فرهادی، 1369، 29ـ105).
چین نیز مانند ژاپن و حتی بیش از آن به سنتهای تولیدی ماقبل صنعتی خود وفادار مانده و پله به پله به شیوه خود، این سنتها را که شامل دانش و فنآوریهای بومی چین در زمینه کشاورزی، صنعت، مدیریت و مشارکت سنتی است، ارتقا داده است."