خلاصه ماشینی:
"بنابراین،این مقاله سه هدف را دنبال میکند:اولا،این مقاله "توصیفی"است که در آن به بحث پیرامون مسایل مربوط به استراتژی4،منابع انسانی5،و عملکرد6در بانکداری میپردازد؛ثانیا،این مقاله نمایانگر طرح اولیه از چالشهای مرتبط با کاربرد مدل رابطه استراتژی با تصمیمات منابع انسانی است و در زمینه حوزه جدید مدیریت استراتژیک منابع انسانی، با رویکرد مبتنی بر ظرفیتها7پیشنهادهایی را ارایه خواهد نمود؛ثالثا،این مقاله زمینه را برای مطالعه و تحقیق بیشتر در مورد منابع انسانی استراتژیک در بخش خدمات مالی فراهم میآورد.
با تمرکز بر جنبههای فردی در استراتژی شرکت،ممکن است این پرسش مطرح شود که آیا روشهای مدیریت منابع انسانی برای گسترش و رشد صلاحیتها و تقویت رفتارهایی که باعث پیشرفت سازمان و تحقق اهداف استراتژیک میشود، کافی است؟ در این مرحله بهمنظور طرح پرسشهای مهم و دقیق،فرد نیاز ندارد که تضادهایی را که در روند مقایسه کنترل و عملکرد مطرح میگردند،مورد بررسی قرار دهد.
همچنین ممکن است که افراد بهجای توضیح استراتژی و سعی در نتیجهگیری در تناسب راهکار با قوانین داخلی،بر تواناییها و قابلیتهای توسعه بانکها در سازمانهای شعبهای تمرکز نمایند،خصوصا درمورد اینکه انتخابهای منابع انسانی از چه طریقی بر عملکرد تاثیر میگذارد؟ در اینجا پنج دسته از پیامدهایی که ناشی از تاثیر مستقیم روشهای مدیریت بوده و برای ایجاد ارزش در بانکها و (مشتریان)دارای اهمیت است،ارایه شده است:اولا،بانکها به دنبال"فراهم کردن14"آسایش و راحتی و ارایه سریع خدمات در مکانها و زمانهای مختلف به مشتریان هستند؛ثانیا، بانکها به دنبال"دقت15"در ارایه خدمات و پاسخ صحیح به سوالات هستند؛ثالثا،اگر بانکها بخواهند رقابت کنند،تمرکز بر "بازدهی و کارایی16هزینه"ضروری است؛رابعا،لازم است که بانکها در مقابل تقاضای بازار و محیط"قابلیت انطباق17" داشته باشند،مشخصا به علت آنکه این تعامل ممکن است فرصتی را برای ارایه خدمات بیشتر فراهم کند؛خامسا،بانکها به دنبال"نفوذ در بازار18"خصوصا از طریق فروش خدمات متنوع به مشتریان موجود میباشند."