چکیده:
این مقاله به بحث در باب انسانگرایی در حوزه تعلیم و تربیت میپردازد.کوشش شده
است که در این باب، به بنیادهای فلسفی این تفکر و سرآغاز پیدایش آن پرداخته شود؛گو
این که هیچ اندیشهای بیمدد فلسفه نمیتوان نضج بگیرد و تکوین یابد.در این مقاله، ابتداپدیدارشناسیمورد بررسی قرار میگیرد.این تفکر با تأکید بر
این مطلب که در شناخت از جهان و پدیدهها باید به دنیای پدیداری و ادراکی هر فرد
پرداخت، سرآغاز اندیشه برای آدمی را به میان کشیده است.از آن پس
بهوجودگراییمیپردازد که با تأکید بر اصالت وجود و تقدم آن بر ماهیت، درواقع
اهمیت آدمی را-به عنوان موجودی تأثیرگذار که خود میتواند سازنده خود باشد-در مدار
توجهات انسان معاصر قرار داده است.این دو تفکر به عنوان بنیآنهای فلسفی به ایجاد
نیروی سوم یاانسانگراییبه معنای خاص انجامیده که بر مطالعه کلیت آدمی تأکید
میکند و بر جنبههای پدیداری و وجودی او صحه میگذارد.مقاله حاضر، جستاری است در باب تعلیم و تربیت انسانگرایانه، که رهرو و
اندیشمندی پر استقامت را میطلبد.همه تلاش این بررسی، ارائه کلیتی به
نامانسانگراییاست؛به گونهای که تمام لایههای تشکیلدهنده آن-بهرغم
تفاوتها-به گونهای منطقی فراهم آمده باشد.
خلاصه ماشینی:
"شاید این دیدگاههای تربیتی که از راجرز عنوان شد،عجیب و درعینحال نامعقول جلوه کند؛با برداشتهای پدیدهشناسی در مورد انسان کاملا مطابقت دراد؛زیرا بنابه نظر راجرز، اگر در کار آموزش به همه"بایدها"و"نبایدها"توجه شود،پرسشی که پیش میآید،این است که چه چیز باید تدریس شود؟و درس شامل چه مواردی خواهد بود؟معلم در موضع برتر خود چه چیزی میخواهد بدهد؟آیا آنچه تدریس نمیشود،آموخته هم میشود؟آنچه عرضه میگردد،هضم و جذب میگردد؟آیا وسیلهای دقیق و مطمئن وجود دارد که مقدار آموختهها را اندازه بگیرد؟آیا امتحان به شیوه مرسوم،وسیله چنین سنجشی به شمار میآید؟ به عقیده راجرز،پاسخهایی که به این پرسشها داده میشود،نه تنها با مفهوم آزادی فردی و مقام والای آدمی به عنوان یک موجود خاص،مغایرت دارد؛بلکه با نظریه انسانگراییی-که انسان را موجودی پویا و کوشا در راه تعالی و پیشرفت میشناسد-سازگار نیست.
راجرز نیز به خاطر ناتوانی در تعریف دقیق ماهیت خودشکوفایی و به خاطر نادیده گرفتن تأثیر نیروهای ناهشیار و امکان تحریف تجربیات ذهنی مراجع،در گزارشهای شخصی،مورد انتقاد قرار گرفته است(شولتز،1378 ش،ص 389؛پروین،1372 ش،ص 266)؛اما یکی از جنبههای مثبت و مقابل توجه این که:"دیدگاه انسانگرایی با تأکید بر این که روانشناسی به جای بررسی پارههای مجزای رفتار در آزمایشگاه باید حل مسائل مربوط به شادکامی آدمیان را مورد توجه قرار دهد،نکته پرارزشی را به میان آورده است"."