خلاصه ماشینی:
"14البته نقد و بررسی تفضیلی پیشفرض معرفتشناختی مذکور-یعنی اتکاء صرف بر اندیشه و تجربه بشری در هدایت و بررسی عمل تربیتی-مجالی وسیعتر میطلبد، اما سؤال جدی مطرح در این زمینه، آن است که:«اگر به دلایل منطقی بتوان در اعتبار این پیشفرض شک روا نمود و با تصدیق نقاط قوت و مزایای متعدد معرفت تجربی و عقلی و پذیرش نقش والای این دو منبع معرفتی در توصیف، تبیین، تحلیل و تغییر فعالیت تربیتی، آنها را برای پاسخگویی به تمامی پرسشهای اساسی مطرح درباره تعلیم و تربیت کافی ندانست و بر این باور بود که انسان برای رسیدن به سعادت واقعی تنها به اندیشه و تجربه محدود خود واگذار نشده و وحی الهی به عنوان مکمل ضروری این دو منبع معرفتی، راهنمایی مطمئن برای رسیدن بشر به سعادت جاوید است، آیا در این صورت پاسخگویی به پرسشهای بنیادین عمل تعلیم و تربیت را نمیتوان و نبایست در آموزههای وحیانی ناب، حداقل درمحدودهای که تاکنون اندیشه و تجربه بشر در آن موفق نبوده است، جستجو نمود؟» بدون تردید ژرفاندیشی در چنین مباحثی، در بحث رابطه دین و علوم تربیتی افقهای جدیدی خواهد گشود و سؤالات بسیاری در ذهن اندیشمندان و پژوهش گران تعلیم و تربیت ایجاد خواهد کرد که با توجه به نقش بلامنازع علوم تربیتی در بررسی و تحول اقدامات تربیتی جوامع انسانی، نمیتوان آنها را نادیده گرفت؛به ویژه آن که به دلیل گرایش عمده نظامهای آموزش و پرورش به اقتباس از الگوی تعلیم و تربیت غربی و پیشتازی نظام تحقیقاتی کشورهای اسلامی به مصرف کننده محض یافتههای علوم تربیتی غیر دینی تبدیل شده است و جریان تعلیم و تربیت، در این مسیر ولو به صورت ناخودآگاه، صبغهای غیر دینی(سکولار)به خود گرفته و متأسفانه تلاشهای اندیشمندان مسلمان برای حل این معضل تاکنون ره به جایی نبرده است."