خلاصه ماشینی:
"اول این که به دلیل ماهیت جزم اندیشانه مباحث علمی و هنری(دگماندیشی،تقدیر علم و هنر درباری است)در ایران،مشاهده این دو حکم احتیاج به دقت چندانی ندارد و دوم این که خود این بحث میتواند یادآور این مسئله باشد که ما همیشه در طبقهبندی ارزشی ناخودآگاهی قرار داریم که شاید نظر بسیاری از ما را درباره کتاب«سیرک عجایب»شکل داده باشد.
این کار دارن شان با توجه به توصیفات اول کتاب که کل قصه را به شکل یک خاطرهنویسی نشان میدهد و از عادی بودن زندگی خود شروع به قصهپردازی میکند،حرکتی قطعی به سوی ژانر ترس است که تحت تأثیر همان قدرت جادویی شکل گرفته.
رمان مبتنی بر ژانر،بدل به شکلی غیر حرفهای از ادبیات شد که با پرداختهای مدرن رشد نکرد و شاید هنوز هم علی رغم تلاشهای بسیاری که نویسندگان پست مدرن برای پیوند دادن این دو شاخه باهم انجام دادهاند، نتوان اثری را مثال زد که توانسته باشد با شیوه سیال ذهن،از پس روایت یک قصه تخیلی برآمده باشد.
چهقدر لذت دارد که در شرایط ناگوار،چند دقیقهای از زندگی واقعی جدا بشویم و به دنیای دیگری برویم!دوست داشتم همیشه در آن دنیا میماندم»(ص 172) ویژگی اصلی ادبیات متکی به ژانر،توافقی نانوشته بین مخاطب و مؤلف برای قبول چند ویژگی هنری است.
اما در هر صورت،این شکل از ادبیات ترسناک، کمتر از شیوههای دیگر ترس بر بچهها اثر منفی میگذارد(البته اگر بتوان آگاهی منفی[مضر]را نیز نوعی از آگاهی دانست،بر سر شر یا خیر بودن چنین تأثیراتی بحث است)و این به دلیل همان شیوه جدید پرداخت است."