خلاصه ماشینی:
"متون داستانی مورد استفاده در برنامه فلسفه برای کودکان،به عنوان ابزاری مناسب برای انجام پرسش و پاسخ عمل میکند؛چون: 1)بدون برجسته کردن و اشاره مستقیم به کودکان و مشکلات آنها،از احساسات ابتدایی که هر کودکی ممکن است داشته باشد،پرده برمیدارد و امکان بررسی آنها را فراهم میکند.
با توجه به این امر که کودکان در هر سنی نیازهای خاص خود را دارند،تفاوت کتابهایی که برای کودکانی با سنین گوناگون نوشته میشود،چیست؟ اگر کسی ساختار داستانهای فلسفی کودکان را مورد بررسی قرار دهد،به سرعت متوجه میشود که مفاهیم فلسفی بارها تکرار شدهاند؛چه این داستانها برای کودکان چهار ساله نوشته شده باشد،چه برای نوجوانان 18 ساله.
اما با توجه به اهداف اصلی برنامه فلسفه برای کودکان که روی کندوکاو جمعی و رسیدن کودک به مرحله تفکر درباره مفاهیم و شیوههای فلسفی تأکید دارد،میتوانم این موارد را اضافه کنم: بین ارزشهای مروبط به نحوهء عمل و ارزشهای ذاتی،تفاوت بزرگی وجود دارد و این امر درست است که فلسفه برای کودکان(و شاید قسمت اعظم فلسفه)،تعهدی در زمینه ارزشهای علمی به وجود میآورد:پرسیدن، مساواتطلبی،تبلیغ و القا نکردن تفکری خاص، قضاوت انتقادی،پرسشگری بدون محدودیت، خوداصلاحی و روشهای دمکراتیک،اینها معیارهای حاکم بر نحوه تفکر فلسفی در کلاس، شیوه تفکر مبتنی بر گفتوگو و نحوه کندوکاو جمعی هستند.
فلسفه برای کودکان،آنها را ترغیب میکندتا(الف)راجع به آنچه دیگران در مورد مسئلهای گفتهاند،کنجکاوی کنند(این موارد شامل فلاسفه گذشته هم میشود و حتی اگر کودک نداند این کلماتی که شخصیتهای تخیلی به زبان میآورند،کلام اسپینوزا،ارسطو،یا مارکس است)(ب)راجع به اینکه دیگر افراد در مورد این مسئله چه فکری میکنند،کنجکاو شود (ج)درگیر پرسش و پاسخهای جمعی شود و درباره موضوع مورد بحث فکر کند و سرانجام(د) قضاوت کند."