سخن ماه: درود و بدرود! چی بگم؟ متفرقه

"اما در این آخرین یادداشت ماه،چه باید بنویسم؟ از خاطرات خوش سفرهایی که با اعضای‌ تحریریه داشتیم،از لذت‌هایی که از خواندن‌ مطالب برخی از همکاران بردم؟از بازی‌های‌ کودکانه‌ای که با خودم راه می‌انداختم تا سختی‌ و کسالت ناشی از خواندن مطالب برخی دیگر از همکاران را تحمل کنم؟(البته بعد از تصحیح و بازنویسی،شما هم آن‌ها را می‌خواندید،یا اصلا نمی‌خواندید؟)از ماجراهایی که بر این ماهنامه‌ رفت و هی بزرگ‌تر و بزرگ‌تر و پر حجم‌تر و سنگین‌تر و وزین‌تر شد،بنویسم؟یا از تصمیم- هایی که در هر زمان،به فراخور حال و روز گرفتیم و ماهنامه را و شرکت‌کنندگان در نشست‌هایش را و نویسندگان و خوانندگانش را، علاقه‌مند و همراه،حفظ کردیم؟از جزیره امنی‌ بگویم که در این اقیانوس پر تلاطم ساخته شد و مدتی دوام آورد؟راستی،چنین جزیره‌ای هم‌ پیدا می‌شود؟یا ما خواب بودیم؟از انواع جلسه- هایی که دوتایی و سه‌تایی و چهارتایی و هفت‌ تایی و پانزده‌تایی و چند ده‌تایی هر هفته برگزار می‌کردیم،بگویم؟ روز یک‌شنبه،روز نشست‌ها بود."