خلاصه ماشینی:
"آنها در مورد مفهوم جنگ،چه فکر میکنند؟ دیدگاهها و نظریاتشان چگونه شکل گرفته است؟تحقیقات در مورد رفتارهای کودکانی که در فضای جنگ و خشونت بزرگ شدهاند،چه میگوید؟وظیفهء بزرگسالان برای تنظیم رفتارها و تربیت این کودکان در صلح و آرامش چیست؟ به نمونهای از نظریات کودکان توجه کنید(کودکان و نوجوانان در ردههای تحصیلی سوم، ششم،هفتم،دهم،یازدهم و دوازدهم ساکرامنتو،کالیفرنیا): من از جنگ متنفرم،همه ساله،آدمهای زیادی کشته میشوند...
پژوهش در آثار ادبی و هنری به وجود آمده در 15 سال اول پس از جنگ جهانی دوم،ثابت میکند که کودکان درگیر این جنگها،همان بزرگسالانی هستند که در سالهای بعد،نسبت به جنگ و خشونت انعطاف زیادتری نشان میدهند.
تحقیقات روی 2677 کودک ردهء تحصیلی سوم تا هشتم در نیویورک و نیوجرسی در سال 1973،نشان داد که نظر کودکان و معلمان آنها در مورد جنگ،تناسبی غمانگیز و مستقیم را نشان میدهد.
این موضوع تا حدی در کتابهای دورهء ابتدایی اکثر کشورهای جهان رایج است که در بسیاری موارد،معلمان در برابر این متون،واکنش نشان داده و با توضیح دادن در مورد جنگ یا طفره رفتن از تدریس برخی از متنها،کوشیدهاند تأثیر این متون را بر کودکان کم کنند.
مورد بعدی که نظر کودکان را نسبت به جنگ مثبت میکند،به رابطهء مدرنیزه شدن و ماشینی شدن زندگی بچهها و تأثیرات این ماشینیزه شدن بر رفتار کودک،وابسته است.
تحقیقات به ما چه میگویند؟ بیش از 30 سال مطالعه و مشاهده،یافتهها نشان میدهند که اطلاعات کودکان دربارهء جنگ،بسیار بیشتر از آن حدی است که بزرگترها میپندارند و تفاوتهای فردی بچهها،طیف وسیعی از نظریات را در مورد جنگ شکل داده است."