خلاصه ماشینی:
"برای مثال،چرا کارگردان و تهیهکننده،قصهء پریانی از آندرسن را مبنای فیلم خود قرار دادهاند؟چگونه آنها و عواملشان،بهطور جدی آثار آندرسن را بررسی و تفسیر میکنند؟آیا آنها از اسم و شهرت او برای بهتر شدن فیلمشان،به عنوان کالایی که میتوان از آن پول درآورد، استفاده میکنند؟آیا آنها قصد دارند متن آندرسن را بکاوند و شاخوبرگ دهند تا پرتو تازهای بر مفهومش بیفکنند؟آیا قصد دارند چیز تازهای به دانش فرهنگی ما از آندرسن و قصههای پریانش اضافه کنند و آیا در این کار موفق میشوند؟آیا آنها قصهء پریان آندرسن را به فیلمی نسبتا سانسور شده، تقلیل دادهاند تا بچهها را عقبمانده نگه دارند؟اعم از این که این فیلمها تولیدات زنده یا فیلمهای تصویر متحرک باشند، چگونه در تکامل عام فیلمهای مبتنی بر پریان سهم دارند؟ اینها همه سؤالات مهمی هستند؛چون میراث فرهنگی آندرسن مشخص است؛به ویژه در آمریکا و بیشتر از طریق اقتباسها و برداشتهای سینمایی از قصههایش تا از متون یا مجموعه داستانهایش.
اگر ما پری دریایی را به عنوان بازنمایی استعار فرد هنرمند در نظر بگیریم،آنگاه آندرسن از ما میپرسد:چگونه هنرمند میتواند هم امیال و نیازهایش را به روشنی بیان کند و هم عشق زییایش را در قلمرو عامی که تحت سلطه فرد حامی هنر است؟این پرسش در«بلبل»دردناکتر است،ولی«پری دریایی کوچک»حاکی از آن است که قصه و خطوط کلی دشواریهای یک هنرمند،کاملا بستگی به شاهزادهای دارد که نمیتواند آنچه را پری به او میبخشد،قدر بداند،با در نظر گرفتن این که بلبل به عنوان خواننده باقی میماند و با امپراتور به توافق میرسد،هنرمند«پری دریایی کوچک» صدایش را از دست میدهد و نمیتواند بدون احساس کردن درد،برقصد."