خلاصه ماشینی:
"در حالی که راههای زیادی برای پنهان کردن شرایط اقتصادی واقعی یک بانک وجود دارد،بعضی از این روشها را میتوان در مدلهایی طبقه بندی کرد: تکنیک صورت درآمدهای وارونه:در یک حساب درآمد معمولی،اولین رقم درآمد،نرخ بهره و آخرین رقم،سود سهام است.
به هر صورت،وام گیرندگان ممکن است دارای حقوق صاحبان سهام منفی،زیانهای جاری یا حتی گردش نقدینگی منفی باشند،اما بانکداران استدلال میکنند که برای وامهای آنها نباید ذخیرهای را در نظر بگیرند و زمان،مشکل وام گیرنده را حل میکند.
به هر حال،در پایان شرایط نامساعد بانک به کلاهبرداری میرسیم برای این که نشان دهیم یک مدیر خوب نیز ممکن است در مسیر زوال بانک،تبدیل به یک مدیر کلاهبردار شود.
این مقاله در پی شرح و بسط ضوابط منطقی بانکدرای و نظارت به طور کلی با عناوین و فعالیتهای اصلی آن نیست،اما با در نظر گرفتن جنبههای ضعف مدیریت که میتوان از آن جلوگیری کرد،یا آن را محدود و یا اصلاح نمود،مثالهای چندی در این زمینه در زیر میآید: -اگر ورود به بازار قانونمند باشد و با نظارت صورت گیرد،یعنی سازمان نظارتی(بانک مرکزی و مقام نظارتی بانکها)قادر به کنترل تاسیس بانکهای جدید یا خرید و کنترل بانکهای موجود باشد،خطر سوء مدیریت تا حد قابل ملاحظهای کاهش مییابد.
-آخرین توصیه،ولی نه کم اهمیتترین این که، اگر راهکارهای مناسبی برای تسهیل تعطیل بانکها و تجدید ساختار آنها موجود باشد،شرایط رو به زوال را ممکن است بموقع متوقف نمود و از انحرافات مارپیچی بازار و زیانها که در نهایت باید به نوعی توسط کسی-به احتمال زیاد دولت-پوشش داده شود، اجتناب ورزید."