خلاصه ماشینی:
"مثلا در «رساله نفس» خود، خلاصه رأی ارسطو و افلاطون و سایر فلاسفه را چنین بیان میکند: «نفسی بسیط دارای برتری و کمال است و جوهر ذات آن گرانقدر و از ذات باریتعالی است، مثل نور خورشید که از خورشید است و میگوید: و روح از جسم جدا و مباین آن است و جوهرش، الهی و روحانی است» و میگوید: «اگر روح از بدن جدا شد تمام حقایق براو کشف میشود، و به عالم همیشگی یا عالم عقل یا عالم حق میرود، سپس مطالب و آراء خود را مستند به آراء ارسطو، افلاطون و فیثاغورس میکند و در باب عقل و رسایل خود، آراء ستودگان قدمای یونانیان را نقل کرده و ارسطو را بزرگترین صاحبان این نظر میداند، و آنکه حاصل گفتار افلاطون، همان گفتار شاگرد او، ارسطو است و میگوید: «رأی ارسطاطالیس در عقل این است که عقل بر چهار قسم است: اول عقل موجودی ابدی، دوم عقل بالقوه که نفس است، سوم عقلی که از نفس خارج شده و از قوه بهفعل درآمده، چهارم عقلی است که آنرا عقل دوم مینامیم» سپس آنها را معنی و تفسیر میکند و شاید رساله او در عقل و نفس و آنچه متعلق به آنهاست، نشان میدهد که کندی تحتتأثیر آراء ارسطو رفته و سبب شده که بعضی از شارحان احوال کندی بگویند، که کندی در تألیف خود، تابع ارسطو است، ولی اطلاق این حکم در تألیفات کندی با واقع و حقیقت انطباق ندارد، گرچه در بعضی از آنها چنین است."