خلاصه ماشینی:
"وی از اصطلاحی که برای بیدل در حدود سه دهه اخیر رواج یافته، یعنی «شاعر آینهها» در جهت اثبات نظریه خود، بهره میگیرد و باتشریح مشخصه آینهها، شعر بیدل را نیز دارای چنین ممیزهای میداند: «بیدل و صائب از کلمه آینه زیاد بهرهگیری میکنند اما این کلمه در شعر آنها به صورت مفهوم، درآمده، که نوعی فرمالیسم بصری است.
را به صورت مفهومی و ادراکی در آثار میآورد: بسته است از موی چینی صورتم نقاش صنع صبح ایجادم همان گل کردن شام است و بس یا: بر نقش پای شمع تصور خدا مبند من رنگها شکسته به تصویر میرسم یا: چو جاده رنگ بنای مرا شکستی نیست به خشت نقش قدم کردهاند تعمیرم این کیفیت در اشعار صائب و دیگر شاعران سبک هندی نیز به فراوانی رسوخ کرده است.
باری، درست است که تعابیر صائب و شاعران دیگر سبک هندی، رنگ عرفانی دارد اما این عرفان برخلاف عرفان حافظ، سویه نظری و عقلانی دارد، نه سویه تجربی و حسانی و شعر اسطورهای سرودن نیز کار هر کسی نیست.
افزون براین، استاد دانشور، دکتر شفیعی کدکنی که احاطه علمی نمایانی بر ادب فارسی دارد، کتابی به نام «شاعر آیینهها» نوشته است، که ویژگیهای لفظی، معنایی و سبکپردازی بیدل را به خوبی نشان میدهد و این کتابی است بسیار نفیس و تحقیقی، نو درآمد از هر لحاظ خواندنی و با بودن این کتاب، دیگر مجالی برای شرح و بسط بیشتر اشعار بیدل موجود نیست."