خلاصه ماشینی:
تقاضای بنگاههای اقتصادی برای بیمه از دیدگاه نظریهء جدید مالی دکتر فرهاد خرمی معاون آموزشی و پژوهشی مؤسسهء آموزش عالی بیمهء اکو پیشگفتار بخش اول مقاله،به مقدمه اختصاص یافته و در بخش دوم نحوهء تخصیص بهینهء ریسک بین مدعیان شرکت مورد بحث قرار گرفته و نتیجهگیری شده که از میان مدعیان شرکت،گروهی که به بازارهای سرمایه دسترسی دارند،در مقام مقایسه با دیگر مدعیان شرکت،همچون کارکنان و مدیران آن،در تقبل ریسک مزیت نسبی دارند.
در این میان باید توجه داشت از آنجا که توانایی گوناگونسازی سرمایهء نیروی انسانی محدود است،افراد ریسکگریزی که قراردادهای کار آنها با شرکت،منبع مهم درآمد نقدی ایشان محسوب میشود طبیعتا نرخ تنزیل بالاتری را در دستمزد پیشتهادی خود در نظر میگیرند زیرا پرداخت وجوه این گونه قراردادها با بیاطمینانی کامل همراه است و دقیقا از طریق چنین روشی است که در یک شرکت انتقال ریسک به آن گروه از مدعیان که کمترین هزینه را ایجاد میکنند صورت میگیرد و به این طریق ارزش شرکت افزایش مییابد.
رابطهء بین تقاضای شرکتها برای بیمه و هزینههای جانبی(معاملاتی)ورشکستگی تحقق احتمالی هزینههای جانبی ورشکستگی شرکتها خود میتواند انگیزهای دیگر برای تقاضای مؤثر برای بیمه از جانب شرکتهای عام در قبال وقوع برخی از ریسکها محسوب شود که از طریق انتقال اینگونه ریسکها به شرکت یا شرکتهای بیمه،حتی در قبال پرداخت حق بیمهای بیش از میزان اکتوئری آن میتوان احتمال تحقق این گونه هزینهها را کاهش داد.
بنابراین اگر شرکتهای بیمه این مزیت نسبی را داشته باشند که مثلا برای تعبیه و نگهداری سیستمهای هوشمند اعلام حریق در شرکتها نظارت کنند آنگاه میتوان ادعا کرد که یک مکانیزم مفید برای کنترل مدیریت در شرکتها میتواند بیمهای باشد که خود این شرکتها خریداری میکنند.