چکیده:
بهرهوری یکی از اصولیترین مباحث جاری در اقتصاد امروز است زیرا که از نظر
ارزیابی عملکره سازمان در نیل به هدفهایش اهمیت بسیار دارد! نیز ابزاری برای
تحقق عدالت اجتماعی به مفهوم به کارگیری مطلوب منابع در جایگاه مناسب خود است.
از این دیدگاه» بهرهوری در کلیة بخشهای اقتصادی و اجتماعی درخور تعبیر و بررسی و
مورد توجه غموم است. از سوی دیگر به دلیل جایگاه و نقشی که بخش خدمات. به
ویژه خدمات عغمومی در اقتصادء دازد.باید همزاره در بررسیهای برنامهریزان جامعه
. مکانی شایسته داشته باشد و همسو و همگام با نیازهای جامعه به پیش رود. اگر خدماتی
چون بیمه تامین بهداشت عمومی» بهزیشتی» خمل ونقل یا آموزشهای عمومی به حال
خود رها شوند دیر یا زود جامعه را از نظر اقتصادی و اجتماعی با بحران روبهرو خواهد
ساخت. وجود ارتباط متقابل بین صنعت بیمه و بخشهای اقتصادی: بررسی موضوع
بهرهوری در این بخش را ضروری میکند. توجه به بهرهوری» دقت در حرکت همگون
چرخهای اقتصادی کشور از طریق سرعت مطلوب بخشیدن به حرکت هر یک از
بخشهاست. به دیگر سخن» بررسی بهرهوری صنعت بیمه همانند وارسی قدرت و توان
موتوری است که باید بار تامین و تضمین فعالیتهای اقتصادی را تحمل کند و به پیش
ببرد. بررسی موضوع بهرهوری در این بخش نه تنها از لحاظ تامین و پوشش خطرهای
احتمالی بلکه از دیدگاه سرمایهگذاری نیز ضرورت داردء زیرا یکی از منابع تامین کنند؛
سرمایه واحدهای تولیدی یا شرکتهای سرمایهگذار است که در برنامههای توسعه
اقتصادی و اجتماعی نقش دارد.
خلاصه ماشینی:
"در اینجا پرسشی به میان میآید:آیا استناد به حق بیمهء عاید شدهء مؤسسات بیمه را میتوان معیاری صریح در طبقهبندی این شرکتها در نظر گرفت یا باید به دیگر پارامترها نیز توجه داشت و شاخص مبنای محاسبهء بهرهوری کدام است؟ الف)نمایش وضع موجود میدانیم که شاخص،عملکرد سازمان را با هدفهای آن مقایسه و ارزیابی میکند.
اگر گفته شود که طبقهبندی شرکتهای بیمهء داخلی براساس پورتفوی فقط برای نمایش دادن میزان فعالیت آنهاست و هرگز در گزارشها،طبقهبندی این مؤسسات از نظر بهرهوری مطرح نبوده است،این پرسش به میان میآید که چرا به دیگر هدفهای آنان(نظیر سودآوری،یا جلب رضایت مشتری) توجه نمیشود.
براساس اطلاعات جدول شمارهء 1 متوسط کشش درآمدی تقاضا برای بیمه در دورهء یاد شده برابر 93/0 درصد است،لذا تفکیک سهم افزایش نرخ ارز و تورم از رشد بیمه ضروری است تا میزان و سهم فعالیت بیمهگران معین شود.
آیا افزایش ضریب خسارت گویای رضایتمندی بیشتر بیمهگذاران است و اگر به فرض چنین باشد چند درصد در جلب نظر مردمی مؤثر بوده است که تاکنون به شرکتهای بیمه مراجعه نکردهاند یا به دلایلی چون برخورد نامناسب کارکنان و یا نرخ و شرایط بیمهنامه از خرید آن منصرف شدهاند؟یک سؤال دیگر:آیا اگر ضریب خسارت به بالاترین حد برسد به معنای رضایت صددرصد مشتریان است؟ واضح است در صورتی که شرایط بیمهنامه صریح و روشن باشد شرکتها نمیتوانند با تغییر در برآورد مبلغ خسارت در جلب نظر بیمهگذاران موفق شوند.
در مجموع اگر روند میانگین حق بیمهء دریافتی شرکتهای بیمه مثبت باشد،مشروط به این که رشد تعداد بیمهنامهها نیز مثبت باشد و نرخ رشد تعداد بیمهنامهها بیش از حق بیمهء دریافتی باشد بیانگر ژرفتر شدن ارتباطات جامعه با صنعت بیمه است؛عکس آن نیز کاهش ارتباطات را نشان میدهد که باید از نظر قراردادهای اتکایی به آن توجه شود."