چکیده:
در مسئله تقریب مذاهب، توجه به این نکته که آیات قرآن و احادیث پیامبر صلیاللهعلیهوآله تفسیرهای متعددی را بر میتابد، اختلاف مذاهب امری طبیعی خواهد بود و این
اختلافها، اختلافهایی موازی مکمل یکدیگر و در امور جزئی و متغیر است نه در مسائل کلی و ثابت. از آن جا که این گونه اختلافها از سوی بزرگان دینی پذیرفته
شده و هر یک نظر دیگری را محترم میشمارد، شایسته است در بین مردم هم چنین شیوهای ترویج گردد و برای عملی ساختن آن سه قشر لازم است مورد توجه جدی
قرار گیرند: مبلغان، جوانان و زنان و با تربیت مبلغان کارآمد، جایگاه صحیحی برای جوانان و زنان نیز ترسیم گردد.
خلاصه ماشینی:
"آیا ما نیاز به یک قرن زمان داریم تا با هم توافق کنیم که مذاهب فعالیتهای عقلی میباشند و اختلاف مذهبی در اصل خود جدا از غلو و تعصب، یک ضرورت عقلی و دینی و زبانی و بشری و جهانی است؟ (آیا زمان زیادی میطلبد تا بدانیم) تقریب میان مذاهب زیر عنوان «معارفه» قرار میگیرد که به آن اشاره شد (حجرات: 13) و کلمه توحید در برگیرنده معنای کلمه توحید است و هدف از تقریب آن است که انسان یک فرد است و مردم جماعتها و جامعهها میباشند؟ به من اجازه دهید سرانجام به این گفته برسم: ما باید با اندیشه تقریب مردم را در نظر بگیریم و طبق نقد اولویتها باید به سه قشر از مردم یعنی: مبلغان، جوانان و زنان توجه کنیم.
حال این سوءال مطرح است که چگونه زن میتواند نقش خود را در تربیت نسلها ایفا کند در حالی که خودش از نظر عقل و دین ناقص است؟ (1) و چگونه میتواند در خانه همسر خود طبق تعبیر گلهدار و مسئول گله خود باشد؟ مگر نه این است که کسی که چیزی ندارد نمیتواند آن را به دیگران بدهد؟ چنان چه این گفته صحیح باشد که زن از نظر عقل و دین ناقص است پس اولاتر آن است که ______________________________ 1ـ این عبارت در یک حدیث نبوی آمده است و ما نمیخواهیم درباره صحت و سقم آن بحث کنیم بلکه اشاره ما مربوط به به کارگیری آن در جایی است که نباید به کار گرفته شود و قرائت آن در جایی است که منظور حدیث نیست و آن را وسیلهای برای جدا کردن زن از جامعه قرار داده و آن را جزء مسائل ثابت اسلام دانستهاند."