چکیده:
بحث اصلی آن است که هرگاه دوره طبیعی ماه جدید آغاز شده باشد، ولی ما نتوانیم آن را ببینیم یا در شهری رؤیت ماه حاصل شود، اما در شهر دیگری دیده نشود، چه
باید کرد. اگر ندیدن ماه در شهری فقط به سبب ابری بودن هوا باشد، رؤیت ماه در شهر دیگری برای ساکنان شهر اول کافی خواهد بود. گاهی علت اختلاف رؤیت،
اختلاف افق دو شهر است که باید متون دینی را بررسی کنیم. در این زمینه هم میان اهل سنت و هم شیعه اختلاف است.
عالمان شیعی معتقدند رؤیت ماه در شهر همافق یا قریب الافق برای اثبات هلال کفایت میکند؛ اما برای شهرهای بعیدالافق مشهور، عدد کفایت است؛ اما افراد قابل
توجهی از فقیهان متأخر باز آن را کافی میدانند. میان عالمان سنی، در کتاب مغنیه آمده که حنفیه، مالکیه و حنبلیها رؤیت را هر کجای زمین کافی میدانند؛ اما شافعیه،
معتقد به عدم کفایت است و قریب الافق بودن را شرط کفایت میداند.
ادله طرفداران کفایت رؤیت برای شهرهای بعیدالافق از این قرار است: طبق سوره قدر، شب قدر برای همه اهل زمین یکی است. احادیثی که با تعابیر گوناگون، ملاک
را رؤیت گرفتهاند، اطلاق آن باعث کفایت رؤیت در مورد یک منطقه دارد، و تعبیر به کفایت دیدن در شهر دیگر، شامل همه شهرها میشود.
ادله مخالفان از این قرار است: از تعبیر کفایت دیدن در شهری برای شهر دیگر، اطلاق استفاده نمیشود؛ بلکه انصراف عرفی به شهرهای هم افق و یا قریبالافق دارد،
و نیز چگونه تعبیر شهر دیگر، شامل حتی شهری است که در دورترین نقطه زمین ما قرار دارد.
در هر حال نمیتوان برهان قاطعی بر وحدت زمان هلال اقامه کرد؛ پس نمیتوان فرد یا دولتی را به تعیین هلال واداشت و نباید در این مباحث از جهانیان واهمه
داشته باشیم؛ بلکه باید طبق اصول و ادله خود حرکت کنیم.
یگانه راه قطعی، دستور ولی امر مسلمانان بر تعیین وقت هلال است که ادله شرعی کافی برای پذیرش آن وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"(الاستبصار، ج 2، ص 64، ح 206) مرحوم فیض کاشانی در حاشیهای بر این روایت میگوید: این که امام فرمود: اگر ماه را اهل شهر دیگری در آن روز دیده باشند، تو روزه آن روز را قضا کن، به علت آن است که اگر فردی در شهری ماه را دیده باشد، در واقع حدود هزار نفر آن را دیدهاند؛ چنان که گذشت و به ظاهر، فرقی نیست شهری که در آن ماه دیده شده است، به شهری که دیده نشده، نزدیک یا دور باشد؛ چون اولا بنای تکلیف بر خود رؤیت است، نه بر امکان رؤیت و ثانیا نزدیک و دور بودن برای عموم مردم مشخص نیست و ثالثا لفظ مطلق است و تعبیر «شهر دیگر» بدون قید ذکر شده؛ پس این که میان فقیهان متأخر ما مشهور شده: شهر قریب الافق یا بعید الافق با یکدیگر فرق دارند و به دنبال این، کلام فقیهان در تفسیر دور و نزدیک بودن هم به واسطه اجتهاد با یکدیگر مختلف شده، بی اساس است (ص 20).
ادله مخالفان کفایت رؤیت هلال در شهری برای شهرهای دیگر آنچه در گفتار این مخالفان ظهور دارد، از همان ابتدا تأکید بر مسأله «انصراف» عرفی است که از تعبیر «رؤیت در شهر دیگر» استفاده کردهاند به شکلی که تعبیر «شهر دیگر» درست، و مطلق است و شامل همه شهرهای دیگر میشود؛ اما منصرف و متمایل به شهری است که با شهری که رؤیت حاصل شده از نظر طول و عرض، قریبالافق هستند؛ پس در این حالت، قاعده فقط در خصوص شهرهای نزدیک به هم، رأی به وحدت حکم میدهد و آن گاه که دقت کنیم، میبینیم این انصراف عرفی با توجه به مسائل ذیل مورد تأکید واقع میشود: أ."