خلاصه ماشینی:
"به سادگی تمام میتوان در این باب، به ویتگنشتاین (6) ایرادهایی گرفت که کاملا غیر قابل حل به نظر برسند; ولی، به گمان من، ژرفاندیشی بیشتر نشان میدهد که نظریه ویتگنشتاین بسیار توجیهپذیرتر از آن است که دورانت تصور میکند.
براستی توماس قدیس، خیلی پیش از فرگه، درباره کاربرد واژه «یگانه» در باب خدا، [indivinis] بحث و بررسی کرد و، به روشنی، توضیح داد که این واژه به صفت ثبوتیای دلالت ندارد، نمیتواند به گونهای باشد، [non pointaliquid ] ،بلکه حاکی از امر تقسیمناپذیر، [indivisio ] است; امر یگانه و چیز دیگری در کار نیست.
امیدوارم که همیشه مشتاق فراگیری بیشتر، از متون مقدس باشم; [اما] عجالتا، میخواهم پارهای از مطالبی را که به نظر میرسد که تاکنون فراگرفتهام، شرح دهم: خدا، از زمانی پیش از آن که کره زمین و جهان به وجود آید، تا اعصار و ادوار بیپایان (44) ، وجود داشته و خواهد داشت; خدا، صرفا با کلام خویش، همه چیز را آفریده است; خدا همه جا هست، و همه چیز را، در آسمان، زمین، و زیرزمین میداند; خدا هرچه بخواهد میکند، در حوزههای انسانی فرمان میراند، (45) و فرمانروایان تبهکار را چون بازیچههایی که کهنهشان میکند و به دورشان میافکند به کار میگیرد; آنچه مشرکان به اسباب و علل طبیعی نسبت میدهند اثر اوست; روز و شب و تابستان و زمستان را پدید میآورد; شیرها را که در پی شکارشان نعره میکشند روزی میدهد; هر طفلی را در زهدان، قالب و شکل میدهد; او انسان نیست که دروغ بگوید; حقیقت را میگوید، و همیشه به وعده خویش وفادار است; و بسی بیشتر از اینها."