خلاصه ماشینی:
"آنچه گفته شد، بنابراین فرض بود که مردم به علت عدم تخصص لازم، بطور عموم، نتوانند شرایط را در فردی احراز کنند، اما اگر، به هر دلیلی، قادر به این امر باشند؛ یا وضعیت به گونهای باشد که احراز آن نیاز به تخصص نداشته باشد و مردم قادر به شناخت باشند و یا فرد به گونهای شرایط را احراز کرده و آن را نشان میدهد که همگان، علاوه بر متخصصین، وجود شرایط را در او احراز میکنند، در این دو صورت، برگزاری انتخابات به صورت غیرمستقیم الزامی نخواهد داشت و در نتیجه میتوان پیشنهاد انتخابات مستقیم را نیز مطرح ساخت، اما نباید از نظر دور داشت در صورتی که شناخت شرایط، امری تخصصی باشد (مانند آنچه در جمهوری اسلامی ایران براساس اصل مترقی ولایت فقیه وجود دارد) اگر فردی یافت شود که شرایط در او چنان بروز و ظهور پیدا کرده باشد که همه مردم آن را در وی احراز نمایند؛ همچون حضرت امام خمینی قدسسره ، در این صورت نیازی به برگزاری انتخابات دو مرحلهای وجود ندارد؛ زیرا مردم و خبرگان آنان، در برتر بودن وی از دیگران نسبت به شرایط، همداستان هستند.
افزون بر آنچه گفته شد، باید به این نکته نیز توجه داشت که اگر احراز شرایط در فردی، امری تخصصی بود، در مقام عمل تا زمانی که معرفی خبرگان و متخصصین امر نباشد، توده مردم به افضلیت فردی پینخواهند برد، حتی در مورد حضرت امام خمینی قدسسره هم چنین بود؛ یعنی گرچه در زمان تشکیل حکومت، مردم مستقیما به ایشان رجوع کردند و ولایت و رهبری او را پذیرفتند، اما در واقع این شناخت، مبتنی بر شناخت قبلی مردم بود که از طریق علما و فرهیختگان جامعه نسبت به امام به دست آمد؛ همانگونه که در مسأله مرجعیت هم، که به مراتب حساسیت و پیچیدگیهای کمتری دارد، چنین است."