خلاصه ماشینی:
"حکومت نبوی [یک مفهوم بنیادی] دولت اسلامی در مدینه منوره، به دست پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم تأسیس شد و آن حضرت به عنوان رییس این دولت، همه امور و مسؤولیتهای مربوط به آن؛ مانند اداره اقتصاد کشور از راه گرفتن خراج، غنایم، خمس، زکات، قضاوت ، اجرای مجازاتها، تعیین فرمانداران و فرماندهان لشگرها، گسیل مبلغان و مأموران جمعآوری صدقات به اطراف، اعلام جهاد، انعقاد پیمانها و...
روسو در مقایسه مناسبات دین و دولت در مسیحیت و اسلام، ضمن اذعان به این که مسیحیت همواره از هیأت حاکمه جدا مانده است، میگوید: «حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم نظریات صحیحی داشت و دستگاه سیاسی خود را خوب مرتب نمود تا زمانی که طرز حکومت او در میان خلفای وی باقی بود، حکومت، دینی و دنیوی بود.
» پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به سبب نقش بیبدیل در هدایت و رهایی انسانها از قید و بندهای ستم و شرک و عادات جاهلی و فراخوانی آنان به توحید و خداپرستی، بر همه بشریت حق دارد؛ زیرا گسستن قیود بندگی و تکمیل آموزههای اخلاقی و تحمل رنجها و مرارتها برای نجات جامعه در بند و ستمدیده و تلاش برای آشنایی محرومان با حقوق اولیه خود، جایگاه برتری به پیامبر ـ نه تنها در میان پیروان خود بلکه در نزد همه آزادیخواهان ـ بخشیده است.
تألیف قلوب تازه مسلمانان به عنوان یک اقدام حقوق بشری در زندگی دینی ـ سیاسی پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآلهوسلم آنچنان اهمیت داشت که به صورت یک قاعده فقهی در اندیشه سیاسی شیعی آمده است و اقدام انسان دوستانه دولت اسلامی در حمایت از مستضعفین نقاط مختلف عالم، بنا بر این قاعده، مشروعیت مییابد."