خلاصه ماشینی:
"پرسشهای یاد شده همه متکی بر یک تصور پیشین هستند: پیوند میان دین و ایدئولوژی محصول همت آگاهانه گروهی از دانشوران در ارائه روایتی ایدئولوژیک از دین است; تصوری که البته به هیچ روی غیر واقعی و نادرست نیست; اما نگارنده اعتقاد دارد که منظری دیگر نیز میتوان بر موضوع رابطه میان دین و ایدئولوژی گشود که از حد اراده آگاهانه دانشوران فراتر میرود.
بنابراین بحث از صدق پیوند میان دین و ایدئولوژی به بحث تازهای تحویل میشود: حدود همسازی میان دین و این وضعیت تازه (گفتمانهای ایدئولوژیک) تا کجاست؟ در این مقاله برآنیم تا نشان دهیم که به رغم خیزش گفتمانهای ایدئولوژیک از ویرانههای دین در غرب، این دو در زمینهای متفاوت میتوانند همسازی کنند، اما این همسازی با ناهمسازی محتملا گوهری این دو، همراه است.
اما آیا به صرف این تقابل خاستگاهی میتوان نتیجه گرفت که این ایدئولوژیها در زمینهای متفاوت از خاستگاه ظهور خود نیز رویاروی دین میایستند؟ موضوع قابلیت تفکیک ایدئولوژیها از خاستگاه ظهور خود، از ویژگیهای خاص ایدئولوژیهاست و میتواند در پاسخ گفتن به پرسش یاد شده مؤثر افتد.
از جمله عوامل متمایزکننده ایدئولوژیها، نسبتبه سایر اشکال اعتقادی و از آن جمله دین که از نقش تازه ایدهها و زبان ناشی میشود توانایی آنها در منتزع شدن از شرایط خاص اجتماعی و تاریخی ظهور خود است.
شاید در وهله نخستبه پای ایستادن ایدئولوژیها بیرون از حریم دین، برای بسیاری از روشنفکران این توهم را به وجود آورده بود که دین در حریمهای خصوصی و در چهار دیوار مساجد محدود مانده است; اما این توهم با پدیدار شدن تدریجی گفتمانهای ایدئولوژیک دینی از اوایل دهه چهل نقش بر آب شد."