خلاصه ماشینی:
"بنابراین،برای کمک به تصمیمگیری شرکتها درخصوص استفاده از نظام یکپارچهی مبتنی ب ارزش افزودهی اقتصادی و هزینهیابی مبتنی برفعالیت،و نشان دادن این که توان نظام یاد شده در بهبود اطلاعات ارائه شدهی مربوط به هزینهی سرمایه تا چه اندازه است باید نسبت هزینهی سرمایه به هزینههای عملیاتی شرکت بررسی شود.
مدیریت شرکت،برای طراحی و اجرای یک نظام یکپارچهی مبتنی بر ارزش افزودهی اقتصادی و هزینهیابی مبتنی برفعالیت،دلایل متعددی داشته است،که برخی از آنها عبارتند از: *-تحت فشار قرار گرفتن از سوی مالکین جدید برای افزایش بازدهی محصولات کنونی؛ *-درخواست مطرح شده از سوی سرمایهگذاران جدید،مبنی بر شناسایی محصولاتی که تمرکز فعالیتهای بازاریابی برروی آنها،دارای بیشترین تاثیر بر رشد فروش،و در نتیجه افزایش سودآوری شرکت خواهد بود؛و *-احساس مدیریت مبنی بر اینکه نظام هزینهیابی سنتی فعلی،قادر به ارائهی اطلاعات کافی در مورد بهای تمام شدهی محصولات و هزینهها نمیباشد.
در نهایت،با استفاده از هزینهی سرمایه بهدست آمده و هزینههای عملیاتی محاسبه شده در جدول 4،نسبت هزینهی سرمایه به هزینههای عملیاتی شرکت،بهشرح زیر بهدستآمد: (به تصویر صفحه مراجعه شود) نسبت بالای بهدست آمده(در مقایسه با مقدار 1،0،که پیش از این توضیح داده شده است)،نشان میدهد که افزون عناصر مفهوم ارزش افزودهی اقتصادی به نظام هزینهیابی فعلی شرکت،موجب افزایش توان رقابتی آن در مقایسه با سایر نظامهای هزینهیابی خواهد شد.
پینوشت -------------- (1)- cost objects (2)- Tangible Costs (3)- Johnson (4)- Kaplan (5)- Volume-Based Measures (6)- Cooper (7)- Hubbell (8)- Dodd (9)- Chen (01)- Stewart -------------- (11)- Blair (21)- Value Drivers (31)- Roztocki (41)- Needy (51)- University of Pittsburg (61)- Capital Drivers (71)- Hicks منابع 1-Blair A."