چکیده:
هدف این نوشته،نوعشناسی روایت«سندبادنامه»با استناد به دیدگاه«تودوروف»دربارهء «روایتهای اسطورهای»است.براساس نظریهء«تودورف»مهمترین ویژگیهای این نوع روایتها عبارتند از:اصل علیت بیواسطه،تاکید بر کنش شخصیتهای داستان و فقدان روانشناسی.در این نوشته با ذکر شواهدی از«سندبادنامه»و تطبیق آنها با ویژگیهای،«روایتهای اسطورهای»بر آن بودهایم تا این داستان را در ردهء روایتهای اسطورهای چون:«هزار و یک شب»و قصههای «دکامرون»،جای دهیم.نوعشناسی سندبادنامه و قراردادن آن در ردهء نوع خاص میتواند مقدمهای برای بررسیهای بعدی این اثر،و از جمله بررسی ساختاری آن،باشد.
خلاصه ماشینی:
"رسمی دقیق برای هریک از این واژهها صورت گرفته است.
داستان حیوانات روایتی به نظم و نثر است که هدفی اخلاقی درپی دارد و شخصیتهای این
کار رفتهاند و منظور از این واژهها،نوعی از روایتهای داستانی است که تودورف آنها را
این عنوان عامی است که میتوان تمامی انواع ادبیات داستانی
1. در این نوع داستانها تاکید بر کنش است(آسابرگر،0831:ص 691)و هر کنشی به خودی
خود مهم است و نه برای بیان فلان خصایص این یا آن شخصیت.
زمان گذشته،کارکرد روایی خاص دارد و به روشی نشان میدهد که از این به بعد قرار است
ناگزیر دیگر نباید آن را تنها محدود به زبان بدانیم(تودوروف،1731-ص:452)به این ترتیب تودوروف به یک دستور جهانی اعتقاد دارد که وجه تشابه زبان و روایت(و دیگر جهانیها)
این مشابهت زمینهء اصلی پژوهش تودوروف در تجزیه و تحلیل روایت است.
به عبارت دیگر در این نوع روایتها تأکید برگزاره است و نه نهاد.
این ویژگی به شکلی آشکار،در تمام قصههای سندبادنامه دیده میشود آنچه در این
این ویژگی در تمام داستانهای سندبادنامه به وضح دیده میشود.
در دیگر داستانهای سندبادنامه نیز اصل علیت بیواسطه بهطور عام دیده میشود مثالهای زیر
در این داستانها،نیرنگ پیرزن حتما مؤثر است و زن مورد نظر عاشق،حتما فریب میخورد.
1. در داستان ششم،زن فریبکار است چون به آسانی لشکری و نیز شوهر خود را فریب
شوهرانشان و مردم را فریب میدهند اما این یک ویژگی ذاتی است که کنش زنان داستانها بر
چون در این نوع روایتها(روایتهایی اسطورهای)تاکید بر کنش است و کنشهایی از نوع کنش"