خلاصه ماشینی:
"هرگاه اثبات شود که انسان صرفا یک موجود طبیعی نیست، و آرمان خلقت او نیز در تمتعات دنیوی و مادی خلاصه نمیشود، بلکه موجودی است که علاوه بر حیات طبیعی از حیات الهی و فرا طبیعی برخوردار است و گذشته از حیات دنیوی و گذرا، حیات اخروی و ابدی دارد، و سعادت او نیز در گرو دستیابی به سعادت برین و ابدی است، روشن میشود که در عرصه حقوق و اخلاق به قوانین فرا طبیعی نیاز دارد که دین و وحی الهی بیانگر آن است، هرچند عقل و دانش بشر در شناخت ابزار شرایط و فراهم ساختن زمینههای تحقق یافتن قوانین الهی نقش موءثر دارد، و در نتیجه دین وعلم هر دو در ادارهی زندگی بشر سهیم خواهند بود، هر یک سهم ویژهی خود را ایفا میکند، و تعارضی در کار نیست تا برای حل آن به سکولاریزه کردن دین تمسک جوییم.
4. هرگاه درک و فهم ظاهر اندیشانه و عقل گریز از دین را فهم خالص و ناب بنامیم، مفهوم «استحقاق» نیز در بحث ثواب و عقاب یک مفهوم خالص دینی نخواهد بود؛ زیرا این مفهوم در کلام عدلیه (معتزله و امامیه) پذیرفته شده است که به قاعده حسن و قبح عقلی اعتقاد دارند، و نه در مذهب اهل حدیث و اشاعره و منکران حسن و قبح عقلی، از نظر آنان تفسیر دین و مفاهیم دینی برپایه چنین قواعد و مفاهیمی نوعی بدعت و بد آیینی در اعتقاد محسوب میشود، از دیدگاه آنان ثواب و عقاب بر اساس هیچ معیار عقلی استوار نیست، صرفا چون خداوند مالک انسان و جهان است، هرگونه که بخواهد با بندگان و مکلفان عمل میکند، پاداش و کیفر گرچه قراردادهای الهی است، ولی بر پایه حسن وقبح عقلی و استحقاق نیکوکار وبدکار نسبت به پاداش و کیفر استوار نیست."