خلاصه ماشینی:
"در این ضمن دو واقعه قابل ذکر است: یکی این که سه نفر-یعنی آقایان رفیع و ملک مدنی و گنجهء-از طرف نمایندگانی که در جلسهء رسمی حضور یافته بودند برای دعوت ما بجلسهء رسمی بجلسهء خصوصی آمدند که وقتی ما خواستیم اشکالات کار را بیان کنیم آنها چون کار را خاتمه یافته میدانستند وسط صحبت ما برخاسته نزد رفقای خود بجلسهء سری رفتند و برخلاف سنن پارلمانی رأی تمایل گرفتند و آقای احمد قوام فورا بوسیلهء رئیس مجلس بعنوان نخستوزیری بشاه معرفی شد.
شرح مفصلی در اینکه خیر و صلاح اعلیحضرت در همین است که پیوسته دمکراتمنش باشد و جانب مردم را نگاهدارند و بگفتهء اطرافیان خود که دائما میل دارند در حق مردم سعایت کنند و شاه را از ملت جدا سازند وقعی ننهند بیان کردم،و عواقب وخیم جدائی از ملت را با ذکر چگونگی حال و سرنوشت اعلیحضرت فقید مجسم نمودم،و مساعی اعلیحضرت را که در جلب توجه مردم بکار بردهاند ستودم،و مخصوصا دو مطلب را روشن کردم:یکی اینکه با سوابق کار و رفتار اعلیحضرت همایونی فرستادن چنین پیامی بمجلس بعید بنظر میرسد و قابل قبول نیست و حتما اطرافیان بیانات اعلیحضرت را بد تعبیر کردهاند،و دیگر اینکه رأی تمایل طبیعی نبوده و روی اعمال نفوذ و دسیسهکاری و عدم رعایت قواعد و سنن پارلمانی انجام گرفته است والا محال است که با وضع حاضر نمایندگان ملت در مقابل دکتر مصدق بدیگری رأی تمایل بدهند،و بزعم خود درست برایشان روشن کردم که این عمل یعنی پیام منسوب بشاه و رأی تمایل مضر بحال مملکت و وجههء شخصی شاهست و ممکن نیست مردم باین اوضاع تسلیم شوند."