خلاصه ماشینی:
"(کذافی الاصل)داشته مرفوع رای ملک آرای خورشید انجلا میگرداند که همانا حقیقت محبت و دوستی و اتحاد و یگانگی نواب کامیان همایون ما نسبت بسلاطین عظیم الشان و پادشاهان رفیع المکان فرنگیه بواجبی سمت ظهور دارد و همیشه ایلچیان سخندان از طرفین آمدشد مینمایند و فیمابین ابواب و مراسله مفتوح و مغایرت و بیگانگی مرفوع است و پادریان عظام مکرر از آنجانب آمده بر حقیقت الفت و دوستی اطلاع دارند و خاطرنشان آن سلطنت مآب و سلاطین فرنگیه نموده خواهند بود از اینطرف همان شیوه مرعی و مسلوک است و سبب دیر فرستادن ایلچی نزد آن سلطنت پناه آن بود که قبل ازین فضلی را که بدینجانب فرستاده بودند و ما کمال اعزاز و احترام نسبت بمشارالیه بظهور رسانیدیم و با وجود آنکه او درمیان جماعت رومیه کلمه گفته مسلمان شده بود و در اینجا نیز اراده داشت که مسلمان شود نواب همایون ما بجهة آنکه از جانب آن عمدة السلاطین برسیم رسالت آمده بود تجویز این معنی نفرمودیم مشارالیه نمیگذاشت که ایلچی دیگر تعیین نموده جواب کتابتی که آورده بود فرستاده شود و میگفت که جواب را من خود میبرم آخر الامر بیحقیقتی کرده فرار نموده و بیجواب کتابت رفت باعث دیر فرستادن ایلچی و نامه همین بود و الا در لوازم محبت و دوستی تقصیری نیست و درینولا بیکزادهء اعظم اکرم دبرهبرت شیرلی را بجهت تجدید مراسم خصوصیت و دوستی نزد آن سلطنت دستگاه و سلاطین اعظام فرنگیه فرستادیم و چون مشارالیه را مرد صادق القول یافتهایم بعضی سفارشات زبانی در باب محبت و صداقت باو فرمودهایم بسخن او اعتماد نمایند و پیوسته ابواب آمدشد مفتوح داشته باشند از روی یگانگی اعلام نمایند که فیصلپذیر گردد زیاده چه اطناب نمایند."