خلاصه ماشینی:
"علامه دهخدا مثنوی -2- وای اگرهای تو با تلخی کبست1 زان تفرسهات قسم ممکن است: وای اگر این سیل زین سو ره کند وای اگر این برق بر خرمن زند وای اگر پیوسته شد این زلزله بگسلد از طاق و ایوان سلسله وای اگر این موج البرزینه اوج کشتی ما افکند در چار موج ره برد کس گر بدان بنهاده گنج وای من با برده پنجه ساله رنج وای اگر این سرفههای منفصل باشد انذاری ز بیماری سل گر چو عقرب قوس با خشکی هواست بذر ما یکسر هدر،ریعش هباست ابر اگر هفتهء دوم آرد درنگ دانه در خوشه شود پوده2بزنگ وای اگر معزول آیم زین مقام چون کنم با لوم این جمع لئام دشمن من گر بگیرد جای من نزد شاه زابلستان وای من وای من گر آن ستیزهء ماه و خور غبطهء بت رشک سرو غاتفر بگسلد آن شرط و آن پیوندها بشکند آن عهد و آن سوگندها وای اگر یک روز دژخیمان غیب پوست بگشایند ازین انبان عیب تا چنانکه من منم زفت و ز کور3 ظاهر آیم پیش خلقان لوت و عور وای اگر یک ذوذنب از ناگهان روفتن خواهد بدم این خاکدان یا بپایان روزی این رخشنده مهر بفسرد چون یخ شود مظلم بچهر یا مصادم آید او ای غولویه باز با جائی بکلتی رکبتیه4 کی بماند کس ز تئبکتوئیان5 تا بداند من فلان ابن فلان- (1)حنظل."