خلاصه ماشینی:
"» بدین گونه آنچه در شعر جدید مالزی بیان میشود، برخاسته از احساس و اندیشه خود شاعر است، و برای بیان چنین احساس و اندیشهای است که «ماسوری» در شعر دیگری به نام «اهمیت نمیدهم» میگوید: «این بار من به خشم ستارگان درخشان در آسمان شب اهمیت نمیدهم گرچه مسایل متفاوتند اما در یک اصل چه روشن، چه مبهم پابرجا میمانم» شعر سنتی مالزی مثل اغلب شعرهای کلاسیک جهان، شعری بود محدود به قالبها و اوزان مشخص که به شاعران اجاره پرواز نمیداد.
بدین ترتیب نسل شاعران پس از جنگ جهانی دوم در مالزی توجه زیادی به مسایل فنی و زیبا شناختی شعر نداشتند و مهمترین عاملی که در نظر آنان در شعر اهمیت داشت ارایه ایدهها و اندیشههایی بود، که به منظور بهبود وضع اجتماعی مردم درنظر داشتند و چندان توجهی به احساس و عاطفه شخصی خود نداشتند.
در دهه 1960 میلادی موج جدیدی از شاعران جوان قدم به عرصه شعر و ادب مالزی میگذارند که از آن میان میتوان از سوهایمی «حاجی محمد»(28)، «احمد کمال عبداله یا کمالا»(29)، «الف وهاب علی»(30)، «بهازاین»(31)، «فردوس عبدالله»(32)، «دارما و یجیا»(33) و «زرینه حسن»(34) نام برد.
از میان آثار این شاعر میتوان از مجموعه شعر «عین» (35) نام برد که دربرگیرنده شعرهای مذهبی اوست و نمونهای است کامل درشعر متعهد معاصر مالزی؛ مثل: «به زودی اشکهایت جاری میشود و صدای ظریف غمگینت بالا و پایین میرود مثل صدای عود سرگردان کاروانی که میگذرد اینک عطش اشتیاق نهایی ناب و مقدس در دلم میتپد قویتر میشود و همه اعصار را به هم میپیوندد."