خلاصه ماشینی:
"نتیجهگیری مهمتر این است که جغرافیا-مانند تاریخ-یک گروه پدیدههای مشخص چنان که دیگر علوم سیستماتیک دارند برای مطالعه در مرکز توجه خود ندارند بلکه علم مشخص آن این است که ترکیب پدیدههای ناهمسان(suonegorteH)قسمتهای فضا و سطح زمین را مورد بررسی قرار میدهد.
همان طور که هومبولدت به صورت پایداری پیریزی کرده است:«با اینکه پدیدههای مورد مطالعه جغرافیا چه از نظر تئوری و چه از نظر برداشت عملی ممکن است در عین حال موضوع یک علم سیستماتیک دیگر را به وجود آورند باید دانست که جغرافیا مجموعهای از قطعات علوم سیستماتیک نیست بلکه جغرافیدان با اعمال نظر خاص جغرافیایی از آنها ترکیبی برای بررسی به وجود میآورد.
برای اینکه دانش جغرافیا در مطالعه پدیدههای به هم مربوط تا جایی که مقدور است صحیح باشد جغرافیدان کلیه واقعیتهایی را که در این روابط وجود دارد در نظر میگیرد و از تمامی طرقی که در تعیین آن واقعیتها به کار میرود استفاده میکند تا نتایج حاصله از یک دسته واقعیتها یا روشهای مشاهده با نتایج حاصله از واقعیتهای دیگر یا مشاهدات دیگر مورد مقایسه قرار گیرد.
با در نظر داشتن همان هدفها جغرافیا مبانی علمی عمومی استدلال منطقی مبنی بر اصول مشخص و احتمالا استاندارد شده را میپذیرد و تلاش بر این دارد که زمینه و منطقه کار خود را طوری سازمان بدهد که روشهای محققانه بررسیها و نحوه ارائه نتایج نه فقط یک مشت واقعیتهایی از شواهد انفرادی باشد بلکه یک رشد طبیعی از تحقیقاتی باشد که دائما مورد کنترل قرار گیرد و بطور ثابتی قابلیت تجدید شدن داشته باشد."