خلاصه ماشینی:
"» با توجه به اینکه در دوبیت بعد آمده است: چرا از دولت عالی تو بپیچم روی که بنده زاده این دولتم به هفت تبار نه سعد سلمان پنجاه سال خدمت کرد؟ به دست کرد به رنج این همه ضیاع و عقار؟ باید گفت معنی مصراع دوم «چو کلک و نیزه مرا هست بر میان زنار» به صورت «بند و زنجیر زندان بر میان دارم» پذیرفته نیست و بهتر است که اینگونه معنی شود: «در عوض چون نی و نیزه که بندی بر میان دارند من نیز به نشانه خدمت زنار بر میان دارم.
»(33) به همین دلیل است که مولوی میگوید: - صاحب ده پادشاه جسمهاست صاحب دل شاه دلهای شماست (مثنوی، 1/103/5) - شاه آن را دان کو زشاهی فارغ است بیمه و خورشید نورش بازغست (مثنوی، 1/327/1) - شاه آن باشد که از خود شه بود نه به مخزنها و لشکر شه شود تا بماند شاهی او سرمدی همچو عز دین ملک احمدی (مثنوی، 1/427/7) و از این روست که شمس تبریزی را شاه میخواند: - خسرو جان شمس دین مفخر تبریزیان در دو جهان همچو او شاه خوش آیین که راست - شاه جانها شمس تبریز است و این دم آن اوست رخ بدو آرید و خود را جمله مات شه کنید - شاه ما از جمله شاهان پیش بود و بیش بود زانک شاهنشاه ما هم شاه و هم درویش بود عطار نیز ژندهپوشان لاابالی را شاهشه نشان میخواند: ژنده پوشان لاابالی را شاه خسرو نشان همی یابم (دیوان عطار، سعید نفیسی، ص 66) 22- ص 215 بیت 24، باره دولتت ززین برمید بختی بخت تو مهار نداشت در توضیحات آمده است: باره دولت: اسب اقبال و سعادت (اضافه تشبیهی استعاری) بهتر است «باره دولت» را استعاره مکنیه همراه با تشخیص بدانیم."