خلاصه ماشینی:
"(3)-رک:کتابخانهء مجس شمارههای 2155 و 2256 و 2157 چه عیش آباد خاک پاکش از دل گذشتن چون طرب زان خاک مشکل زهی عز و وقار و فخر و شانش که میرزا صائب است از ساکنانش سخن خود را بخوش جایی کشانید بمدح صاحبش آخر رسانید الا ای لفظ و معنی گوش دارید زمانی گوش را باهوش دارید بکوی اعتراف از جان آگاه درآیید از در انصاف بالله که از ایام آدم تا بان دم -ز ارباب معانی بیش یا کم کجا دیدید ازینسان طرفه گنجی در از لب افرین نکته سنجی که چون او مر شما را صاحبی کرد چو در دامن اندیشه پرورد بدینسان شاعری دیدید هرگز؟دری زینگونه سنجیدید هرگز؟ نه بالله در گلستان معانی کسی نشنیده زینسان خوش بیانی چه میگویم؟چه شعر و کیست شاعر؟ که آن روشندل نیکو مظاهر: حکیم عالم موزون بیانیست بعلم و فضل بحر بیکرانیست بکف کلکش رگ ابر بهارست کزان گلهای معنی آشکارست اگر دیوان او را دیده باشی چه گلها کز حقیقت چیده باشی ز هر شعرش بجو از خود کمالی ببین هر لظحه مرآت الجمالی همه افکار ابکارش خلاصه دو عالم گنج،هر یک خوب و خاصه بود این طالع شهرت خداداد که در دامان ما در طفل نوزاد: بخاطر ناگرفته نام مادر کلام صائبا میخواند از بر بود بیرون جنابش از معایب مثل باشد بعالم فکر صایب **** الهی تا سخن را آب و تابست ز لفظ تازه معنی را نقابست: سخن را باد ازو پیرایهء رنگ بود از کلک او چون شه بر اورنگ ازو باشد دم گلفتارم ایدوست نجات از مخلصان حضرت اوست دمش ؟؟؟ نبودی فیض پردرد بوصف اصفهان جرأت نمیکرد1 (1)-منقول از مثنوی مسیر السالکین(نسخهء منحصر بفرد)منضم بدیوان میرنجات که در زمان حیات شارع نوشته شده و متعلق است بکتابخانهء خصوصی دوست دانشمندم آقای عبد الحسین بیات."