خلاصه ماشینی:
از نظر کسانی که تئوری یا مدل رایانهای ذهن را مطرح میکنند، این امر یک مسئله دشواری است؛ بلکه یک معماست؛ چون اگر بگویید این تقطیع؛ یعنی قطع و وصل شدن جملات، صفت عینی محرکهایی است که شما از خارج دریافت میکنید، در این صورت این اشکال ایجاد میشود که چرا در مورد زبانهای خارجی این تقطیع را احساس نمیکنیم و اگر تقطیع این جملات صرفاً فرافکنی ذهن است، چطور میتوانیم مسئله مزبور را توضیح دهیم.
پس تنها راهی که برای مدافعان هوش مصنوعی وجود دارد این است که این شعور عرفی را به صورت قواعد و قوانین مشخص به رایانه القاء نمایند.
بعضی از فلاسفه مخالف هوش مصنوعی معتقدند که چنین چیزی امکان ندارد؛ چون شعور و معرفت عرفی علاوه بر آنکه شامل معرفت به حقایق میباشد، شامل نوعی معرفت دیگری به نام معرفت به چگونگی انجام یک کار (Knowing How) و یا مهارت (Skill) در آن نیز هست؛ یعنی این که فرد مهارت انجام یک کار را میداند، مانند اینکه شناگر شیوه شنا کردن را میداند و یا دوچرخهسوار برای آموختن مهارت دوچرخهسواری روی قوانین و قواعد خاصی رفتار نمیکند؛ بلکه به طریق آزمون و خطا به تدریج کیفیت دوچرخهسواری را میآموزد و این حالت به صورت مهارت ویژهای در او به وجود میآید.
مصنوعی به این معنا که ماشین بدون هیچ گونه آگاهی علمی، کار هوشمندانهای را انجام میدهد و هوشمندی آن تنها در این حد است که عمل ماشین از دیدگاه ناظر بیرونی هوشمندانه تلقی میشود و اما خود ماشین هیچ علم و اطلاعی به این فرآیندی که خود مجری آن است، ندارد؛ همان گونه که وقتی میگوییم رایانه دارای چنین اطلاعاتی است، یعنی این اطلاعات در حافظه جانبی رایانه قرار دارد، نه اینکه رایانه واقعاً نسبت به این اطلاعات مطلع باشد.