خلاصه ماشینی:
"عباس کیمنش(مشفق کاشانی) تضمین غزلی از سعدی* این بوی روحپرور از آن خوی دلبر است وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است روزی که بیتو میگذرد روز محشر است از هرچه میرود سخن دوست خوشتر است پیغام آشنا نفس روحپرور است بعد از من و تو ابر بگرید بباغ و راغ کاین باد کبر و ناز نه چیزیست در دماغ گفتیم و بر رسول نباشد بجز بلاغ ابنای روزگار به بستان روند و باغ صحرا و باغ زندهدلان کوی دلبر است گر شاهد است سبزه بر اطراف گلستان با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان هر لحظه راز دل جهدم بر سر زبان کاش آن بخشم رفتهء ما آشتیکنان بازآمدی که دیده مشتاق بر در است دم درکش از ملامتم ایدوست زینهار رنجور عشق به نشود جز ببوی یار ای گوی حسن برده ز خوبان روزگار بازآ که از فراق تو چشم امیدوار چون گوش روزهدار بر الله اکبر است هر صبحدم نسیم گل از بوستان تست الحان بلبل از نفس دلستان تست گوئی که آب چشمهء حیوان دهان تست کورا نشانی از دهن بینشان تست طعم دهانت از شکر ناب خوشتر است ناچار هرکه صاحب روی نکو بود هرجا که بگذرد همه چشمی بر او بود آنجا که رنگ و بوی بود گفتگو بود بگذار تا کنار و برت مشکبو بود آری در آن زمین که توئی خاک عنبر است (*)غزل تضمین شده از سعدی است."