خلاصه ماشینی:
"در میان زبانهای اندکیکه من با آنها مختصر آشنائییی دارم،میتوانم بگویم جادوی مجاورت در فارسی و عربی،بیشتر از زبان انگلیسی سرنوشتساز بوده است و اگر بخواهیم به تأثیرات عمیق اجتماعی جادوی مجاورت در فارسی و عربی بژردازیم ناگزیرم که بگویم جادوی مجاورت در عربی،از فارسی نیز نیرومندتر است و ما ایرانیان،بسیاری از ویژگیهای فکری و فرهنگی تاریخ خود را-به خوب و بدش،درین لحظه کاری ندارم-از همین جادوی مجاورت در زبان عربی داریم که یک«سجع»یا یک«جناس»گویندهای را به گفتن سخنی،خواه سنجیده و خواه نسجیده،واداشته و او تحت تأثیر جادوی مجاورت آن گفته را بر زبان رانده و اندک اندک تبدیل به مثلی یا حکمتی شده است و جادوی مجاورت چندان نیرومند بوده است که نسلاندرنسل،آن مثل یا حکمت را پذیرفتهاند و به عنوان یکی از حقایق عالم تلقی کردهاند و بر اساس آن منظومهء فکری و فرهنگی خود را در طول تاریخ شکل دادهاند، وقتی به مجموعهء تأثیرات این جادوی مجاورت میاندیشیم متوجه میشویم که اینها چه نقش بزرگی در شکل دادن نظام فکری و فرهنگی ما داشتهاند و این چیزهایی که ما منظومهء تفکر اجتماعی خود را بر اساس مجموعهء آنها،شکل دادهایم،بخش عظیمی از آن،برخاسته از جادوی مجاورت است.
این دو سه حکایت ساده،حتی اگر تمامی آنها مجعول باشد،از حقیقتی هراسآور در تاریخ فرهنگی ما خبر میدهد و آن نقش بیچونوچرای«جادوی مجاورت»است در شکلگیری بسیاری از حکمتها و مثلها و«فرمایشات بزرگان»که اگر نظام آوائی زبان فارسی یا عربی،به گونهای دیگر بود و جادوی مجاورت،در شکلهای دیگری خود را میتوانست نشان دهد،بیگمان،آن حکمتها و مثلها و فرمایشات بزرگان،میتوانست معنائی عکس معنای کنونی داشته باشد و چه بسیار از معیارهای ارزشی ما،به نوعی دیگر ظهور میکرد و برعکس معیارهای ارزشی امروز ما میشد."