خلاصه ماشینی:
"مقایسه این دو واقعه چند نکته قابل توجه دارد که آنها را استنباط میکنیم: الف-برخورد اولیه مدارس با کودکان اثر مهمی در روحیه و ضمیر آنان داراست و اگر خشن باشد بچهها از مدرسه بیزار میشوند و چنانچه با مهربانی و صمیمیت همراه باشد بچههای لازم التعلیم براحتی حاضرند خانه را ترک کنند و به مدرسه بروند.
توصیه برای اتخاذ تصمیم براساس داستان فوق و مشاهدهء بعمل آمده که نظایر فراوان دارد،میتوان به معلمان مراکز تربیت معلم و به استادان آموزشدهنده در ضمن خدمت توصیه کرد که همراه با تدریس خودشان از اینگونه مسائل جاری که تربیتی است در کلاس درس مطرح کنند و معلمان جوان تازه استخدام شده را آماده سازند که با رفتار انسانی و با حوصله و صمیمیت علائق کودکان را به مدرسه،کلاس،درس و کتاب افزایش دهند.
پس اگر"ذکر"از فیزیک و شیمی و زمین- شناسی و تدریس این مواد درسی رخت بربست و حاملان این علوم فقط بحث علمی کردند و روابط علت و معلولی اکتشاف نمودند،خود همین اشتغال که فاقد ذکر است آیا موجب"غفلت" نیست؟ پس لازم است انسان طوری تربیت شود ضمن کار،بیاد خدا و احکام او نیز باشد،و نه تنها در وقت نماز که پنج نوبت است در فواصل نماز هم به خدا و معارف دین توجه داشته باشد،زیرا: از آنجا که آغاز آموزش رسمی دبستان است و این آموزشهای نخستین در تربیت نفس و پیدایش دیدگاه و بصیرت نسبت به جهان آفرینش و نسبت به اخلاقیات و تثبیت رفتار (به تصویر صفحه مراجعه شود) صالحانه موثر است پس سزاوار است که معلم دینی دبستان تدابیر خاصی بکار ببرد،و کار خود را مهمترین کار بداند."