خلاصه ماشینی:
"«آیههای شیطانی» تخریب ادبیات و تحریف تاریخ ترجمهء حسن کیانپور رمان آیههای شیطانی در ساختار بیثبات و متشنج خود،بازگوی ماجرای دو قهرمان اصلی است:یکی «جبریل فریشته» (Gibreel Farishta-) که هندی است و هنرپیشهء سینما و دیگر«صلاح الدین چمچه» Saladin-) (chamcha که او نیز بازیگر تئاتر است و اصلیت هندی دارد اما انگلیسی است،و عضو یک گروه تئاتر سیار انگلیسی،و در اجرای نقشهای خود از قدرت زیادی که در تقلید صدای بسیاری از شخصیتها دارد،سود میبرد.
(شاید رشدی مسئلهء تبعیض نژادی و رفتار جامعهء انگلستان با رنگینپوستان را مطرح میکند تا متهم به شیفتگی و خودباختگی در برابر شیوهء زندگی در انگلستان نشود)در این رمان،قصهء کوتاه دیگری نیز سر هم شده که در آن اندیشهء پیاده کردن قوانین اسلام در قرن بیستم،محور قرار گرفته است.
سلمان رشدی،ماجرای بعثت پیامبر را یکی از محورهای رمان خویش قرار داده و با خباثت تمام کوشیده است تا به خواننده بقبولاند که مسئلهء وحی،دروغی است که پیامبر آن را جعل کرده و مردمان طبقات پست مکه- عرب و عجم-آن را باور کردهاند.
اما در جواب سئوال دوم سلمان رشدی(صفحهء 963 آیههای شیطانی)یعنی نحوهء رفتار کسی که به اندیشهای جدید دعوت میکند-بعد از پیروز شدن-تا آنجا که به پیامبر اسلام مربوط میشود حضرتش از سرسختترین دشمنان خویش نیز چشم پوشید و از گناه آنها در گذشت و فرمود:«بروید که شما همه آزاد شدهاید»."