چکیده:
مشاغل دیگر،تفاوت در قلمرو مسافرتهای تجاری،حمل و نقل،توزیع، برقراری ارتباطات از راه دور،صنعت،و ارائهء خدمات جهانی مؤثر باشد. 2-بعد اجتماعی:تغییرات در زندگی مردم،بنیانها و انتخاب شیوه زندگی،قدرت خرید،نوع سفر،تحصیلات،افزایش استانداردهای سلامت،بیمه و اطلاعات شخصی،تغذیه،تغیر در استانداردهای امنیت و ثبات اجتماعی،افزایش درآمد قابل مصرف و قدرت و انتخاب خرید از عوامل اجتماعی قابل احتساب در این خصوص میباشند. 3-ابعاد سیاسی-اقتصادی:این تغییرات میتوانند دارای نمونههایی از قبیل تغییر شکل دولتها،تغییرات مداوم و سازگاری قوانین و سیاستهای فراملی،بازار واحد1،فروپاشی بلوک کمونیست و شوروی سابق،تجزیه یوگسلاوی،ظهور تایوان،افریقای جنوبی،کره و ویتنام، به عنوان حوزهای از تأثیرات سیاسی و اقتصادی و مآلا تشکیل قلمرویی از تجارت باشند. 4-جنبههای انتظار:این انتظارات میتوانند انتظارات کار برای یک کارخانه یا سازمان،تغییر در ماهیت کار و کارگر و در نتیجه نوع شغل، نوع تربیت و مهارت آموزی،تغییر در دولتهای سیاسی،ابزارهای کار و تولید،واحدها و عملکردهای تجاری،و در نهایت جنبههای انتظاری عشق به تغییر قلمداد شوند.براساس این ابعاد است که توجه به مقوله"تغییر" برای مدیران و سازمانها امری ضروری به شمار میآید.تغییر و دگرگونی جزو طبیعت حیات آدمی است که در تمامی ابعاد جسمی و روانی انسان اتفاق میافتد.این تغییر و تحول در جوامع انسانی کوچک و بزرگ از نهاد کوچک خانواده گرفته تا سازمانهای گسترده و حتی دولتهای عظیم و مقتدر سیاسی،محسوس و مشهود است.چنانچه بهزغم رابینز(1977)ترجمه اعرابی و پارسائیان(1367)،سازمان قبل از اینکه به مثابهء یک کشتی بر روی آبهای آرام دریای مدیترانه و با کارکنانی ثابت و کارآزموده قلمداد شود،به قایق بزرگی شباهت دارد که همواره باید از رودخانههای پر تلاطم و آبهای کفآلود عبور نماید و آنچه وضعیت را دشوارتر میسازد،عدم همکاری همهجانبه خدمه با یکدیگر است.بنابراین ضرورت توجه به ابعاد-محدودیتها-و راهبردهای تغییر در جهت پیشبینی،توصیف،و کنترل،امری روشن و بدیهی است که تاکنون در شمار قابل توجهی از کشورهای در حال توسعه به آن توجه نشده است. بهزعم نجف بیگی(1377)اگرچه یونانیان باستان اولین ملتی بودند که درباره تغییر پایدار بحث نموده و تغییر را تنها چیز پایدار دانستهاند،لکن بهطور رسمیتر کرت لوین1نخستین کسی بوده است که به این مبحث پرداخته و مفاهیم انجمادزایی-تغییر-و تثبیت در فرآیند ایجاد تغییر را مطرح نموده است.بر این اساس تغییرات میتوانند تدریجی و یا بنیادی،و در محصولات و خدمات،ساختار،انسان،و یا فنآوری رخ دهند. اگرچه نجف بیگی(همان منبع)،عمدهء تغییرات پس از لوین و به شکل امروزی را مربوط به دهه 1980 میداند،ولی پتینگر2(1977) تأثیرات اساسی حاصل از این پدیده"تغییر"را بر روی مدیریت سازمانها از سال 1945 و به خصوص از سال 1960 مطرح نموده است.بهزعم وی این تغییرات میتواند متأثر از موارد زیر باشند: 1-بعد فنآوری:رشد فنآوری در هر جامعه بر فعالیتهای اجتماعی،اقتصادی،و تجارت شدیدا تأثیر گذاشته و میتواند به صورت مستقیم بر مواردی همچون ایجاد برخی مشاغل جدید و کنارگذاری برخینظام آفرینش،نظامی لاینفک از بحث تغییر تلقی شده و این مهم لازمهء پویایی یک جامعه محسوب میشود.امروزه دولتها در مقیاسی وسیع و سازمانها و نهادهای اجتماعی،در حفظ حیات اجتماعی-اقتصادی خود نیازمند درکی صحیح از پدیده تغییر هستند.آنها سعی در پیشبینی، توصیف،و کنترل وقایع منتج از این پدیده را در زمان حال و آینده دارند. اگرچه سدهء گذشته به نام سدهء سازمانها نام گرفته،لکن امروزه مبحث" مدیریت تغییر"از مباحث اساسی علم مدیریت محسوب میشود و تمامی نظریهپردازان این علم،مسأله فوق را مطمح نظر قرار دادهاند.تغییرات سیاسی-اجتماعی و تحولات وسیع اقتصادی جهان از قبیل رشد فنآوری و ارتباطات از راه دور،فروپاشی بلوک شرق،شکلگیری اتحادیهء اروپا و همسان شدن واحد پولی و صدها و هزاران پدیدهء دیگر،تماما تکانهایی را بر پیکرهء سازمانهای مختلف وارد نموده است و تنها مدیرانی توانستهاند سازمانهای تحت کنترل خود را از تیررس انهدام کامل برهانند که همراه با این پدیده(تغییر)حرکت و انطباقیابی نمایند.در این مقاله،تنگناها و ضرورت توجه مدیران به این مهم مورد مداقه قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"تغییرات سیاسی-اجتماعی و تحولات وسیع اقتصادی جهان از قبیل رشد فنآوری و ارتباطات از راه دور،فروپاشی بلوک شرق،شکلگیری اتحادیهء اروپا و همسان شدن واحد پولی و صدها و هزاران پدیدهء دیگر،تماما تکانهایی را بر پیکرهء سازمانهای مختلف وارد نموده است و تنها مدیرانی توانستهاند سازمانهای تحت کنترل خود را از تیررس انهدام کامل برهانند که همراه با این پدیده(تغییر)حرکت و انطباقیابی نمایند.
اگرچه نجف بیگی(همان منبع)،عمدهء تغییرات پس از لوین و به شکل امروزی را مربوط به دهه 0891 میداند،ولی پتینگر2(7791) تأثیرات اساسی حاصل از این پدیده"تغییر"را بر روی مدیریت سازمانها از سال 5491 و به خصوص از سال 0691 مطرح نموده است.
بومن و اش(6991)،توجه مدیران را به تغییرات سازمانی فراتر از تحولات مرتبط با فنآوری دانسته و به تغییرات راهبردی در ابعاد زیر توجه مینماید: -راهبرد جدید در تولید/فروش -تغییری معنادار در تعاملات سازمانی(از قبیل تجدید نظر در روش کار و یا تسهیلات) -تغییر در ساختار سازمانی -تغییر در ساختار اطلاعات/کنترل -تغییر در محیط بیرون از سازمان -و تغییر در محیط اجرایی بنابراین،فهم،کنترل و مدیریت بر چنین تغییرات و فرآیندهایی است که میتواند لازمه موفقیت یک سازمان محسوب شود.
ولی با توجه به تصاعدی بودن تغییرات براساس رشد روزافزون علم و فنآوری و سلطه گریها و تملک طلبیهای هرچه بیشتر برخی دولتها و همچنین عطش روزافزون جوامع جوان و علمی به نوآوری و تغییر،توجه مدیران در آستانهء ورود به قرن 12 باید به صورتی فوق العاده معطوف این پدیده شود."