چکیده:
هر موقعیتی را پایگاههایی است که افراد بنا به اطلاعات،ذخایر،جربزه شخصی و گاه برحسب تقدیر در یکی از آنها قرار میگیرند.در یک بنگاه ضمن اینکه اهداف از نظر اهمیت ردهبندی شده و ابزار تحقق آنها نیز مشخص شد،موقعیتها که وسایل سازمانی تحقق اهداف هستند،قشربندی میشوند و هرچه یک ینگاه عریض و طویلتر باشد پایههای هرم پایگاهها وسیعتر خواهد بود.با توزیع موقعیتها سلسله مراتب اقتدار نیز به وجود میآید.در هر سازمان تولیدی و یا خدماتی هر موقعیت با تعدادی موقعیتهای دیگر رابطه تنگاتنگ دارد و با سایر موقعیتها به تناسب وظایف محوله نیز مربوط میشود.در برخی از موقعیتها سطح مصرف صاحبان آن موقعیت همطراز با صلاحیتها اقتدار و پایگاهشان نیست.
خلاصه ماشینی:
"و اگر بنگاهی دچار بیماری پایگاههای باشد،یعنی کارها را به اهلش نسپرده و وظایف صاحبان موقعیتها را به طور صریح طبق یک مدیریت صوری شفاف و گویا مشخص نکرده باشند و کنترل انجام وظایف را نادرست انجام دهند کارکنان چنین بنگاهی دچار بیماری پایگاه شده علاوه بر اینکه در نتیجه بیماری پایگاه جای خود را در نظام ارزشی بنگاه و جامعهای که در آن بهسر میبرند نشناخته و نسبت به ارزشی که از نظر همگان دارند،دچار تردید خواهند شد،بیعلاقگی به کار دلمردگی و بیتعهدی نسبت به وظایف محوله غیر صریح در آنها به حد غیر قابل تحملی افزایش خواهد یافت.
در هرکدام از موقعیتهایی که قرار میگیرد،متناسب با آن موقعیت نقشهایی را ایفا کرده پایگاهی را در درون همان موقعیت کسب میکند1مثلا در محل کار به عنوان فرد شاغل با همکارانش نقشهای شغلی خود را ایفا میکند،در خانه با فرزندان در موقعیت پدر و با همسر خویش در موقعیت شوهر نقشهای متناسب با این موقعیتها را مورد توجه قرار داده و به آنها عمل میکند و حتی هنگامی که به خوابرفته و خواب میبیند در موقعیتها،پایگاهها و نقشهای مشخص خواب میبیند.
در یک ساختار اجتماعی تضاد نقش زیاد اتفاق میافتد،مثلا فردی به عنوان پلیس بر حسب تقدیر دستگیرکننده فرزند خویش میشود و از این طریق در یک موقعیت آکنده از تضاد واقع میشود،یا یک فرمانده فرزند خود را که سرباز وظیفه است در صف مقدم جبهه جنگ،به جنگ با دشمن وادار کرده به او دستور حلمه به دشمن میدهد یعین در تضاد نقش،نقش فرمانده،پدر،از یک -------------- (hrsg)Moderne amerikanische Soziologie."